معماری یونان

نظام جدید

        دوران پادشاهی Polis- واحد اجتماعی و اجرایی کشور یونان- در قرن پنجم قبل از میلاد مسیح بود. از آن موقع به بعد این ساختار قدرتمند، سمبول و نشانه خود را به فراتر از حوزه و قلمرو یونان انتقال داده است. تا حدی مثل جزیره سیسیل یونان و بخش جنوبی ایتالیا، شهرسازی اتروسکا راحتی قبل از آن لمس کرده بود. رُم در قرن هشتم قبل از میلاد مسیح یک فرایندی شبیه به Synoeaesm که ارسطو آن را بعنوان عامل شهرسازی اولیه یونان شناخته است، مطرح شد. در واقع اسکان های شبه شهری در اسپانیا و در بخش مرکزی و شمال غرب اروپا در زمان Polis نشان می دهد که عملکرد یونان اکنون دارای اعتباری فراتر از خط ساحلی مدیترانه در منطقه ای می باشد که در آن الگوی معمول، یکی از قلعه های تپه‌ای  شده است.

      ولی در زمانی که نماد یا مثال polis عادات روستایی اروپایی را احیا می کرد، سرنوشت آن در سرزمین یونان به سمت یک روند نزولی حرکت می کرد. بلافاصله بعد از جنگ شدید Peloponnesian بین آتن و اسپانیا در پایان قرن پنجم، یک رشد سریع در سرعت تولد باعث برجای ماندن آثار بیشتری نسبت به polis شد. این امر به همراه اقتصاد ضعیف، بیکاری شدید را بوجود می آورد. مستعمره سازی بعنوان راه حل، غیرمتداول شده بود. مرد جوانی که نمی‌توانست کاری پیدا کند اکنون تبدیل به یک سرباز حرفه ای شده و تمایل به خدمت کردن به هر کسی را داشت. مفهوم سرباز مزدور برای polis کلاسیک که بیش از هر چیز یک ماهیت اخلاقی بر اساس تعهد کامل یک شخص به یک مکان منحصر به فرد و خاص را بازنمایی می کرد خصمانه بنظر می رسید و این تنها آغاز رویداد بود.

       در قرن چهارم، یک فراخوان برای متحد شدن شهرهای یونان در قالب یک کنفدراسیون قوی که بتواند به طرف مرزهای جدید پیش برود مطرح شد. گزینه آشکار آسیا، سرزمینی که توسط امپراطوری ایران تحت حفاظت قرار داشت بود که در عین حال شهرهای یونان را نیز در ساحل lonian کنترل می کرد. برای برگشت، حمله قبلی می توانست یک محرک قوی برای اتحاد، و یک علت مقدس باشد. در عوض به شکلی غیرقابل انتظار، نیروی ارتش که          می توانست این عملکرد سراسر یونانی را پیش براند اکنون درحاشیه های جهان یونان در منطقه مقدونیه ( Macedania ) تجسد یافته است. این پادشاهی رو به عقب در ارتفاعات شمالی یونان در اواسط قرن تحت پادشاهی فیلیپ دوم چشمگیر شد. مبارزه فیلیپ برای متحد کردن یونان از طریق نیرو در صورت لزوم، به وسیله پسر تیزهوش الکساندر تکمیل شد.        (‌شکل 8-1‌) این پیشروی مقدونیه، گرچه دارای هدف نهایی بزرگی بود ولی خودمختاری شهرها یعنی پرافتخارترین سرمایه ها آن ها را مسکوت می کرد.

       وقتی کشور یونان برای تبدیل شدن به یک ملت تحت فشار قرار گرفت، الکساندر تصمیم به آزاد کردن آسیا کرد. ارتش او در ناحیه اصلی Anatolia نفوذ کرد و با نیروی حرکتی غیرقابل مهار سرزمین های قدیمی دنیای شرق را در یک دهه درهم کوبید و در مرز ورودی هند متوقف شد.


  تسخیر سریع، پایان
polis کلاسیک بود. در نظام جدید هزاران شهر- ایالت همزیست کوچک و بزرگ که جامعه بی ثبات یونان را شکل داده بودند خود را در یک ساختار سیاسی گسترده درگیر کرده بودند که حاوی امپراتوری های قدیمی مثل ایران و هند بود. حکومت یونان، مدت زیادی با مبارزات یونان همراستا نبود. اکنون بسیاری از یونانی‌ها در میانی مردم بیگانه زندگی می کردند و دوگانگی قدیمی یونان و بی تمدنی را مطرح می‌ساختند. بنابراین تمایز نابود شده دیگری که جایگاه یونان را در تدبیر چیزها تثبیت می کرد، رابطه بین انسان و جمعیت جاودان الیمپوس بود که قدرت خود را در زمانی که الکساندر، یک فناپذیر محض، حتی قبل از مرگ خود به رتبه خدایی رسانده شد، از دست داد. این عملکرد خیلی زود در میان سلسله‌هایی که این امپراتوری بدبار را در سالهای آتی پیش بینی کرده بودند، عادی شد.

       یک تصویر معروف از یکی از این مردان، پیکر برنزی با عنوان حاکم یونان یک نماد یا علامت گویا از نظام جدید می باشد ( شکل 2-8 ). در دوره کلاسیک چنین پیکره های عمومی از مردان لخت و عریان مربوط به قهرمانان و ورزشکاران پیروز بوده است نه حاکمان؛ و فرمول این Kouroi نشان دادن قدرت قابل کنترل باقی مانده یا تعادلی بود یعنی یک توده یا پیکره آگاه از توان بالقوه بدون نیاز به تبلیغ خود. تصویر یونان یکی از قدرتهای فاقد تعقل فرانما، غلوآمیز و بسیار قدرتمند می باشد. و هنوز اعتماد به نفس تعمیم یافته از پیکره با نگرانی خاص در صورت انکار می شود که اغلب نشان دهنده نگرانی و اخم کردن می باشد. این فاصله بین سر و بدن و وابستگی صورت برای تعیین آدمیزاد بودن یک فرد، با وجود سر و بدن غیر قابل تفکیک از هم، یک فرد را بعنوان تجسم چیزی بزرگتر از خودش نمایان             می نماید یعنی حالتی را نشان می دهد که او را می سازد.

       از روش های کلاسیک مبتنی بر لحاظ یک فرد در چهارچوبی از شهر کشور می باشد. این بزرگی او در محدوده باریکی از شهر می باشد که فرهنگ کلاسیک در آن برگزار می‌شود. و این دقیقا بدان معناست که عملکرد افسانه مانند الکساندر تخریب شد. ایالت به شکل خوفناکی درگرو امپراتوری بود. حتی باوجود پادشاهی محدوده شده تر که بعداز مرگ او پدیدار شد، دیدگاه دولت به شکل افراط آمیزی طولانی شد و پایداری و ا یستادگی فرد به شکل متناسبی کاهش یافت ( شکل 3-8 ). سرباز تبعه بدون چون و چرا از Polis خود در موقع قرار گرفتن درمعرض حمله دفاع می کرد و تبدیل به یک مرد مبارز حرفه ای می شد که سربازی برای او یک وظیفه بود. جنگیدن اکنون قابل مبادله بنظر می رسید و پیروزی تبدیل به بک تصویر آبستره شد. و بنابراین بدون شکل در آنجا یک اشتغال فکری درخصوص شکست و یک تورم به طرف زوال حرکت می کرد. حرفه ای گرایی رقابت های قهرمانی ظاهراً درخشش پیکره پیروز را از بین برد. اکنون ما تصویر محکم و چغر را نشان می دهیم که تاج پیروزی او چیزی کمتر از پاداش خداپرستی نسبت به بهره قابل ملموس و سخت می باشد.

       تغییری که ما در اینجا به تفصیل تصویر می کشیم در پیکر تراشی بطور آشکار نمایان است. رشد صورتگری، تصویریگری کودکان و عتیقه های جذاب، زنان برهنه بعنوان حاصل عشق شهوت انگیز و بازنمایی دقیق مردم پیر، موضوعاتی از درد و شکست بودند. خودپیکر تراشی دارای یک شکل سست تری بوده و برای تئاتری بودن و درگیری قدرتمندانه مستعد بودند. ساختار ارزشی، کمتر انعطاف پذیر شد. یونان کلاسیک، مثل برنایی که از آن بت‌سازی        می کند، بلندنظر، تسلیم ناپذیر و انحصاری شد. ظاهرا فرهنگ با امپراطوری طویل شده قدمت یافت و آسانگیرانه، تسلیم ناپذیر و به شکلی گسترده ترحم آمیز شد.

       قهرمانان کلاسیک بالاتر از همه معیارهای اخلاقی بوده و بر اساس نظریه ارسطو خصلت بافتی در انسان است که گزینش را آشکار می سازد و این چیزی است که یک انسان انتخاب می کند و یا در جریاناتی که در آن گزینش آشکار نیست مورد اجتناب قرار می گیرد. قهرمانان در هنر کلاسیک اغلب در لحظه تصمیم گیری در نظر گرفته می شود و این همان قیاس دو حدی غیرثابت است. این به اندیشه مربوط می شود که انسانیت او را آشکار می سازد. ما برای او احساس همدردی می کنیم چون ما آن را با طرز ایستایی او بین دو جهت مخالف شناسایی می کنیم چون اخلاقیات او و ما وجودگرایانه می شود.

       قهرمانان یونان، ابزاری برای انتخاب نمی باشد ولی قربانی آن مصداق دارد. اخلاقیات او وابسته به نمایش ملودرام است. او بین جانشین ها مطرح نمی شود بلکه در حالت رویارویی نشان داده می شود. هنرمندان او را بعنوان پیروز یا شکست خورده به شکل ترحم‌آمیزی به تصویر می‌کشند. بنابراین به ناظر اجازه داده نمی شود تا  در مبارزه درگیر شود. تصویر مربوط به بعد از بروز تاثیر بوده و در ایجاد انگیزش و تحریک یک پاسخ قابل پیش‌بینی مستعد            می‌باشد. پیام بیان نمی شود بلکه فریاد زده می شود. بنابراین ما مجبور به ابراز همدردی      می شود که به معنی احساس کردن برای چیزی می باشد. ( شکل 4-8 )



روزهای پیشرس

       این مشاهدات نیز برای معماری به شکلی انتزاعی تر کاربرد دارد. نخست ما باید به خاطر بیاوریم که با روندهای گسترده را در یک دوره زمانی طولانی جدول بندی می کنیم. اتصال بین دوره کلاسیک و یونانی جلوه دادن پادشاهی الکساندر می‌باشد ولی رویدادهای نظامی و سیاسی همیشه یک تغییر را آغاز نمی‌کنند. آنها گاهی اوقات باعث ته نشست آن می‌شود. همچنین به  خاطر داشته باشید که یک سبک از شرایط و مولفه هایی سرچشمه می‌گیرد که در موقع بدست آوردن اعتبار کلی، به حوزه ای فراتر از نقطه معین شده می‌رسد. و حتی بعد از نمایان شدن سرنوشت ساز خود، یک سبک با حالات قدیمی تر و همزیستی  می کند که حامل عوامل لمس شده یا لمس نشده با نسخه جدید می باشد. آنچه که ما معماری یونانی می‌نامیم در واقع در دوره قبل از الکساندر شروع شد. این اصطلاح خود سیصد سال قبل را از دوران الکساندر تا سقوط آخرین پادشاهی الکساندری، کلوپاترای مصر تا رومانس در 31 سال قبل از میلاد پوشش داد. معماری در طول این دوره توسعه یافته در راستای سرزمین پهناور مربوطه، پویا و یکنواخت نبود.

       با نگاه کردن به گذشته ما بذرهای کاشته شده معماری یونان را در قرن پنجم می یابیم که احتمالا در آن یعنی محل اساسی کلاسیک گرایی بهتر نمایان می شود. در اثر جاویدان محوری شیبراهه دستاوردی Akropolis و دیدگاه غرب از پیش نماهای Parthenon ، یکی از موضوعات اصلی معماری یونان، ترجیح آن برای تاثیرات جهت دار شده و استفاده قابل توجه از پلکان می باشد. ( شکل 16-7 ) در ارتفاع غربی Erechtheion ، ستون و دیوار، دو تمایز و عامل جداگانه از طرح یونان، اتصال یافتند. ستون به کار گرفته شده که به آن رجوع می‌کنیم نشان یا نماد معماری یونانی بوده وبه همراه ستون توی دیوار یا پایه ستون به کار گرفته شده، مولفه اصلی یک دامنه از مفصل شدگی سطحی می باشد که عواقب نمونه آن تا دوران مدرن احساس خواهد شد.


       خود
Pathenon از یک جهت مهم پیشرونده بنظر می رسد و این توجهی است که به لایه‌های دنجلی شکل معبدی آن معطوف می گردد. واقعیت عمومی معبد Doric در           ستون‌بندی داخلی و فراساختار آن بستر دارد. اتاقچه ها فضای داخلی با کاربرد بسیار محدود بوده و دارای یک محفظه مستقیم برای به تصویر کشیدن فرقه گرایی می باشد. دو ردیف از ستون ها در یک ردیف تکی یا دوبله برای تقسیم فضا به سه ردیف نسبتا برابر استفاده             می‌شود که نمونه مرکزی آن به طرف پیکره تونل زده می شود. با این وجود Parthenoy استقرار گچکاری در پیش سبک در راستای دیوارهای بیرونی اتاقچه ها، کاربر رابه راه یافتن در صفحه ستونی تشویق می کند ( شکل 23-7 ). در داخل، ردیف های ستون ها به طرف دیوارهای جانبی اتاقچه ها حرکت داده می شود و فضاهای خارجی را در راهروهای بین ردیف های باریک کاهش داده و تاثیر راهروی مرکزی را افزایش می دهد. بعلاوه ستون بندی نمایان می شود و پشت پیکره Athena parthenos آن را بطور کامل در سه جهت قالب بندی می کند ( شکل 26-7 ).

       معلوم نیست که آیا این علاقه، در حال شکوفایی دربخش داخلی ساختمان با هرگونه تغییر اصلی در عملکرد تشریفاتی تناسب دارد یا خیر. به هر حال طرح بسیط و توسعه مشتاقانه اتاقچه‌ها مردم را به ورود به معبد بنا به دلایلی غیر از پیشرفت های مذهبی رسمی حرکت   می‌دهد. معبد که گاهی اوقات بعنوان یک خزانه یا مخزن دوبله می شود کار خود را بعنوان یک موزه شهری آغاز می کند. بعلاوه معماری ها روی تاثیرات داخلی برای نمایان ساختن وحدانیت هر ربانیت بخصوص در آن دسته از فرقه هایی که دارای توان بالقوه برای نمایش نامه می‌باشد تکیه می‌کنند. معابد مثل معبد قدیمی Artemis در Ephesos همیشه در برابر شرح مبسوط معماری از این نوع مستعد بوده اند. اکنون این نگرانی کلیت یافته و معماری معابد بیش از این به طرف روند تئاتری و بیانی حرکت کرده است.


مورد Bassae

       ساختمان Apollo در Bassae درArcadia دارای اهمیت بحرانی برای بحث ما         می‌باشد. ‌( شکل 5-8 ) این روند بطور همزمان با Parthenon آغاز شد و به یک منبع قدیمی به همان معمار، lktinos ، نسبت داده شد ولی احتمالا قبل از پایان قرن پنجم و شاید در اوایل قرن چهارم تکمیل نشد امروزه این در تفکیک پرشکوه دریک رشته کوه پرتلاطم که چندان از پرستشگاه Olymia دور نیست استقرار دارد. این بنا که از سنگ آهک خاکستری مایل به  قهوه‌ای ساخته شده به شکل ضعیفی با شکل مرمر درخشان از parthenon مقایسه می شود که علت حقیقی آن این است که در این محل پر سرو صدا، نمای قدیمی و بی قواره به جای اجرای ظالمانه پیکرتراشی، مناسب بنظر رسیده و می تواند عمدی باشد. با نگاه به طرح به شکلی دقیق، ما در تعیین دستکاری محاسبه شده نوآوری‌های استاندارد معماری بنا بخاطر تاثیرات بنایی توجیه می شویم. در ابتدا یک جهت یابی غیر عادی شمال ـ جنوب وجود دارد    ( شکل 6-8 ) آیا عقیده lktinos این بوده است که بنا به طرف Delphi به سمت شمال بوده و زنهارگاه اصلی Apollo و محل اقامت اصلی او در روی زمین باشد ؟ یا آیا یک ابزار عینی برای بدست آوردن یک تصویر سه بعدی آشکار از بنا در راستای دستاورد پرتگاه اصلی از شهر phigaleia در گلوگاه زورخانه Nedda می باشد؟ قطعا یک مزیت در اسکان غیر اورتودوکس برای تنظیمات اتاقچه های می باشد. یک درب در راستای دیواره شرق آن       می تواند نور خورشید صبحگاهی را مستقیما به یک فضای کوچک پشتی خارج از اتاقچه هدایت کند که در آن پیکره معبد ایستا بوده و برای قدردانی از خدای روشنایی که مدتها قبل به نیروهای تاریکی زمین پیروز شده است مناسب است. بین این تاق و اتاقچه، یک ستون  فوق العاده تکی وجود دارد. این اولین نمونه زنده یک نظام معماری جدید یعنی Corinthian است. در تاریخ باستان، پایتخت Corinthian توسط یک پیکر تراش اختراع شد که نام او kallimachos از مردم phidias بود. درمقایسه با انتزاعی بودن Doric و جمال قوسدار این ستون، این پایتخت جدید از شاخ و برگ طبیعی تشکیل شده است و این مجموعه ای است که اغلب در مراسم خاک سپاری در قرن پنجم استفاده می شد. در واقع، داستان این است که این یک زمیه با سبد تقدیمی در یک مقبره پوشیده شده با برگهای گیاه آکانتوس می باشد که kallimachos را به شیوه این معماری برجسته نمایان می سازد.

       نظام Corinthian هرگز شکل مجزایی نداشته و از موضوعات Doric و Lonic بصورت درون تبادلی استفاده کرده است. حالت آن بطور آشکاری معماری نبود. بخش اصلی طرح تزئینی مربوط به تزئین ستون ها بعنوان ماهیت حاصل کل بار بود. عمق، گسرایی سایه، تاثیرات تصویری الزامی از کندو و کاو، منطق ساختاری رابطه بین بدنه تیر و قسمتی از اتاق که روی سر ستون قرار دارد را ایجاد می کرد. اگر نظام Corinthian درواقع کارش را از اینجا در Bassae  آغاز می کرد بنظر می رسید که این انگیزه به جای عملکردی بودن، ادبی بود. پیشنهاد شده است که ستون درخت گوته کلی قبل از به تصویر کشیدن خداوند می تواند یک حرکت مرکزی ایجاد شده در اسطوره Apollonian را آشکار کند. وقتی Leto توسط zeus باردار شد همسر حسود وکینه جوی او Hera ، همگاه را از پناه دادن به ین زن جوان منع کرد. این کار تا زمانی که zeus جزیره Delos را که Leto بعد از سرگردانی طولانی او دوباره احیا کند انجام شد. او که به یک درخت برگ بو تکیه کرده بود وضع حمل می کرد. در یادبود این رویداد، درختان برنزی خارج از معابد Apollo در Delphi و در Delos قرار داشتم در Bassae ، این درخت به داخل آورده شد و در معماری اتاقچه تلفیق شد و نقطه مرکزی محور عمیق آن ایجاد کرد. این تنها ویژگی بخش داخلی معبد نمی باشد. گچکاری پیکرتراشی برای اولین بار در معماری یونان، به داخل اتاقچه ها آورده شد. شکل پیوست گچکاری در راستای سه طرف به تمرکز یافتن روی اتاقچه تمایل داشته و تاثیر دیدگاه یا نمای محوری آن را به طرف پیکره معبد کاهش می داد. آنچه که بیشتر اهمیت دارد شیوه بیان داستان می باشد که تولد آن تمایل به طرف تئاتری شدن را به تصویر می کشد و قویاً نمایشنامه را ارائه می دهد و نمای کنترل شده را به ناظر نشان می دهد که ما تاکنون بعنوان یک جنبه آکار را از فروپاشی خصلت کلاسیک را معین کرده ایم.

       موضوع مشخص است : موضوعات درگیری بین یونان و آمازون، Lapiths و centaurs ( شکل 9-8 ). ولی این درگیری روی حرکت میان جنگی یعنی توازن پیوسته از نیروهای مخالف تمرکز ندارد که ما در داستانهای parthenon یافته‌ایم. یک ممنوعیت برآشفته در اینجا با حمله ناگهانی مبارزان، سقوط یا فرار کردن در مبارزه بزرگ ارتباط دارد. موج بزرگ جامه پوشان مثل یک بار قوی، با قدرت به طرف انتقال انواع احساسات حرکت کرده و چشم های گود در توده های سایه دار در عرض فاصله های مکانی خیره شده است. پرواز با جامه بلند، عملکرد سریع و حرکات گسترده، بازی سایه های عمیق در قبال نورها، نامشخص بودن سطوح دورنمایی شدید، همه ویژگی های آشکارساز یک شیوه جدید در هنر را در این فضای داخلی قدرتمند از معبد Apollo به کار می گیرد. به نظر می رسد که       اتاقچه‌ها هدف توجه معمار و تیزهوشی او می باشد گویی که اهمیت آن برجسته شده است. طرفین کوتاه به شکلی غیرمعمول در پشت ستون بندی های بیرونی مثل معابد Sicily تنظیم شده‌اند و به گونه ای که عبادت کننده در عمق معبد فرو می رود. فضا درمحل های ورودی تا مرحله احاطه کردن کل جمعیت توسعه می یابد. این احساس فراخ شدگی ماحصل دو چیز است. یک ردیف تکی از ستون های بلند در هر دو طرف اتاقچه بجای تنظیم معمولی دو طبقه از ستون های کوچکتر از نظری مقیاس نسبت به ترتیب خارجی وجود دارد. و این ستون های بلند دارای ایستایی آزاد نمی باشند ولی در عوض در دیوارهایی با خطوط فرعی کوتاه از سنگ کاری درگیر می شود. حرکت به سمت بخش های کنده کاری شده نشان میدهد که فضای اتاقچه با هل دادن ستون ها به نزددیکی دیوارها باعث افزایش اندازه پیکره شده و تقریبا در parthenon آشکار است. در Bassae ، ردیف های جانبی با هم ناپدید می شوند و اتاقچه تبدیل به یک فضای بزرگ و یکپارچه با فرورفتگی هایی در راستای کناره ها می‌گردد.پایه های ستون ها، بیش از سه چهارم یک دایره را قبل از دربرگرفتن نمای سنگ کاری شکل می‌دهد. بنابراین دیوارها در یک فرشینه پلاستیکی غنی از نور و سایه الگوسازی می شود. بخش های اصلی غیر عادی هستند. آنها سه جهت می باشند و دارای طومارهای در هر سه طرف                   می‌باشند که با خطوط محدب متصل شده اند. ما آغاز این روندهای زاویه ای Lonic را در معبد Athena Nike در Akropolis می بینیم. در آنجا برای تعریف دقیق تر کنج ها به همان طریقی که پیشنهاد شده است برای اشاره به فاصله دوری از بدنه معبد، زاویه در مجاورت طومارها ایجاد می شود. در Bassae این اصل فراتر از تعریف کنج می رود. یک Lonic نرمال دارای دو سطح منطقی می باشد که سطوح جانبی تنها اتصال تشکچه‌ای مارپیچی را شامل می شود. برای ناظری که در راستای طول آن نگاه می کند، ستون Lonic استاندارد یک ردیف پس رونده از این رویه های طرف نارضایت بخش را نشان می دهد. تنظیم سه طرفه در Bassae  این تاثیر عینی ناخوشایند را نشان می دهد. ولی در این فرایند ساختار منطقی ستون ها در ارتباط با معماری آن تخریب می شود که چندان در سنگاب بین دو رویه مرتفع دیده نمی شود. ستون ها اکنون در یک فضای تزئینی قرار داشته و از سمت راست قشنگ‌تر بنظر می رسند. هدف متعارف ستون های اتاقچه کمک به حفاظت از سقف بود. وقتی این بخش ها به طرف دیوارهای اتاقچه حرکت داده می شوند فضای مرکزی برای پل‌زنی در سنگ به شکلی موثر، وسیع می شود. معمار به نیروی ذهنی متوسل می شود و بار سقف بیش از بیش به دیواره های اتاقچه انتقال می یابد. در Bassae ستون ها بارهای سنگین را با هم متوقف می کند و تبدیل به یک اتصال نمادین در پایان سنگ گاری می شود که برای شمع زدن به دیوارهای اتاقچه های حامل بار اضافی الزامی می باشد ستون ماهیت ساختاری آن را به خاطر تاثیرات عینی جدید در بر می گیرد. وحدانیت کلاسیک ساختار و نمای آن تفکیک           می‌شود. ستون ها که از نقش ساختاری آن منشأ می گیرند می تواند از یک وجود جدید بعنوان آرایه به کار برده شده بهره ببرد. منطق تکتونیکی یک زمانه با عوامل تصویری در برگرفته            می‌شود و معمار سعی می کند تنوعات روند ستونی را در آن به کار ببرد.



معبد یونانی

       درحدود یکصد سال بعد از Bassae ، یک معبد جدید در Apollo پی ویرانه‌های قبلی شکل گرفت و این ساختار معماری در Dedyma ، یک محل معروف مسافرتی در خارج از Miletus بود. معماران، Milesian Daphnis و Paeonius و Ephesos بودند. این یک ساختار کشیده شده در قرن دوم بعد از میلاد بوده و حتی پس از آن دوره نیز بطور کامل تکمیل نشد.

       بعداً در Dedyma ، تغییر شکل درحال ادامه از این نوع بنا را به تصویر می کشد که در راستای نوآوری‌های Bassae  قرار دارد. آنچه که ما در اعجوبه شرق با آن روبرو می شویم یک تصادف نیست. نقطه عطف بزرگ معماری از بخش ساحلی آسیای در قرن های پنجم و ششم قبل از میلاد قبل از میلاد توقف شکوفایی شهرهای یونان توسط دولت فئودال در دوره یونان صورت گرفت و عملکرد آغازین به شهرهای قدیمی Aegena و بسیاری از دهکده‌ها مثل Antioch  و Alexandia کشیده شد و توسط الکساندر و طرفدارانش در سرزمین های کشور گشایان او بنیانگذاری شد. Apollo در حوزه های Didyma ، این دو نقطه عطف را به بزرگترین مرحله رساند. با بروز سبک دوگانه و ورود عمیق سراسری پر شده با ستون ها، جنبه های رسمی معابد Lonia را مثل نمونه های تخریب شده قبلی توسط آسیایی ها در اوایل قرن پنجم قبل از میلاد یا Artemisio در Ephesos بازیابی شد. ولی در Didyma ، این تغییر انقلابی است.

       نظام Lonic در قالب تنظیمات اصلی در قرون سوم و چهارم مطرح شد. یک اصطلاح مرتبط با معماران pythios از priere و Hermogenes از Albanda ، ستون ها را بلندتر ساخته و فضاها را وسیعتر کرد. در Didyma ، ستون های خارجی که ارتفاع آنها تقریبا ده برابر قطر پایینی شان یا کلاً 20 متر است، بلندترین ستون ها در میان کلیه معابد یونان می باشند. ولی این احتمالات تزئینی Lonic بود که وضعیت یونانی را تأمین کرده و در هرجا دارای یک نظام دائمی بود. Doric دارای هماهنگی کمتری بوده و بواسطه مشکل موجود در خصوص کنج ها نباشد. بعد از تلاشی در مدرن سازی که نسبت هایی از آن رویت می شد، Doric عمومیت خود را از دست داد و علت آن نامطلوب بودن ظاهر یا فشار شکل آن نبود بلکه بر طبق نظریه Hermogenes ، علت، تنظیم روندهایی است که غیر متعارف و در برگیرنده می باشند. یکسری شواهد آشکار در خصوص تقویت تزئینی در Didyma وجود دارد ستون ها در انتهای شرقی به شکل برجسته ای در پایه های حفاری می شود که در پانسنگ های مربع قرار می گیرد که طرفین آن دارای 9 فوت ارتفاع می باشد و این مرولی است که در سراسر بنا استفاده می شود. قالب ریزی پایه گاهی اوقات با یک مجموعه از صفحت حفاری تعویض می‌شد که یک هشت ضلعی را شکل داده و حیوانات دریایی نخلک‌ها در آن طراحی شده بودند. زاویه ها دارای یک سر بشکل گاوند در مراکز و تندیس‌ها یا نیم تنه هایی بودند که از گوشه طومارها پیشروی کرده بودند. در دیگر قسمتها سر zeus ، Apollo و Leto قرار داده شده بود. این شروع چیزی است که آثار تاریخی شده نامیده         می شود و از عمومیت قابل توجهی در زمان رُمی ها و در کلیساهای Romanesque            بهره می برد.

       تنها دستاورد برای بناها بوسیله یک پرواز ویژه پلکانی در بناهای استوار شرق و در پنج ردیف از ستون ها می باشد سه تا از آنها فضای بین دیوارهای توسعه یافته اتاقچه ها را پر        می‌کنند. محور مرکزی در یک فضای باز خاقه می باشد ولی درحین عبور از میان آن با یک دیوار کوتاه مسدود می شود. برای ورود، فرد باید از درب دو طرفه استفاده کند از اینجا            می‌توان به پلکان دارای تاق ضربی، تاریک و باریک وارد شد که به سمت پایین هدایت شده و سپس با تاثیر عدم دید نمایان می شود و تبدیل به یک منحنی بزرگی می شود که رو به آسمان باز می‌شود.

       در هر سه طرف، سالن دارای یک سکوی بلند می باشد که روی آن ستون نماهای ساخته شده از بلوک‌های بزرگ مثل دیوار قرار دارند. بنابراین ستون نماها و سکوها کاملا با دیوارها تلفیق می‌شوند. در قسمت فوقانی این درون اتصال بخش‌های مرتفع و دیوار با یک گچکاری برجسته پیوسته ساخته شده از ستون های چسبیده به دیوار نشان داده میشود که یک قطعه تزئیناتی حکاکی شده به شکل برگ آکانتوس را که نماد عقاب شیر کنده کاری شده است را نشان میدهد و مجموعه هایی از عقاب شیرها و چنگچه ها را به هم متصل می کند. در پایان سالن درجایی که محل تبدیل به یک اتاقچه عادی می شود یک مینیاتور چند سبکی مثل یک نقش باردیگر عوامل موجود در معابد Apollo مثل بهارو شاخ و برگ گیاه نمایان می شود. تنها وقتی فرد بطرف این نیایشگاه حرکت می کند این طور بنظر می رسد که بخش پشتی اتاقچه Bassae  بلورین شده و در مسیر برگشت وجود یک پلکان بزرگ در طرف دیگر سالن بین ردیف های دارای ستون تاق ضربی رویت می شود. پلکان به سکویی با دو ستون منتهی می شود که فضایی باز در قسمت فوقانی را شکل می دهد . این پله ها برای اعیاد تعمید مرتبط با معبد واتبسته به ومهی و ایهام استفاده می شود و خود فضای باز بدون شکل برای یک هدف مشابه برای بخش های بیرونی با تنظیم سکو برای یک نمای مقدس استفاده               می شود. رابطه آن در پیشینیان Archair ، یعنی معبد یونانی در Didyma بعنوان مجموعه تئاتری بیان می شود که روی شگفتی، تغییر مقیاس و سطح و یک دوسویه گرایی در ایجاد ویژگی های مولفه ای آن تکیه می کند. آیا سالن های بزرگ در اتاقچه ها یا یک حیات داخلی وجود دارد ک در پایان تالار ختم حجره را شکل می دهد؟ چرا این محل باید به چنین مسیر پر پیچ وخمی ختم شود؟ ما در این مجموعه پر پیچ و خم معبد با این عمق زیاد چه                کاری  می‌کنیم؟

       معبد کلاسیک، یک معبد فعال و مستقل بود. این محل در فضای میانی قرار داشته و یک نیروی پیکر تراش تنها در اطراف آن بصورت طبیعی و بنایی تکمیل می شود که مقیاسی را به آن ارائه داده و آن را در یک رابطه دینامیک برای رسیدن به بندگی تنظیم می کند. تجربه آشکار نشان دهنده یک مسیر غیر معمول در معبد، حرکت دراطراف، خواندن آن در قبال شکل‌ها و حالات دورنمایی محوطه می باشد. معبد یونانی سعی می کند که این ویژگی را در خود تکمیل کند. این بخش دارای توانی خاص از تاثیرات در پیکره خود می باشد که در تک تک کاربران نمایان می شود. این روند تنها به یک روش عمل می کند. این رمز چند بخشی بوده و فراتر از آن چیزی است که بنظر می رسد به کاربر اجازه داده نمی شود که آزادانه با آن کنش متقابل انجام دهد. در عوض معبد، الگویی از اثرگذاری های مرحله ای می شود. تجربه توسط معمار کنترل می شود . ما آنچه را که خودمان می خواهیم درمعبد ایجاد نمی کنیم ولی در عوض معمار طراحی را بگونه ای انجام می دهد که ما هم همان هدف او را برداشت کنیم.

تنظیمات مذهبی

       در اینجا طرح معبد یونانی توسعه یافته تنظیمات مطالعه می شود. این اغلب به معنی محوطه سازی و تراس بندی، دیوار کشی و پله های پرپیچ و خم میباشد که همگی در راستای محورهای قرش تنظیم شده اند. بطور طبیعی وقتی یک مشارکت فعال در درک و تجربه معنوی معبد صورت می گیرد این ویژگی عمدتا برای نمایان سازی تصویری آن و عملکرد بعنوان یک بیش فرض رنگ‌آمیزی شده نمایان می شود. به خاطر داشته باشید که این در طول دوره یونانی رخ داد که طی آن هنرمندان دنیای یونان را به نقاشی محوطه سازی معرفی کردند و روندهای روستایی و زندگی شهری یک رویداد اصلی از آثار معرفی شد. هم این نقاط اوج از تفکیک تدریجی حالات طبیعی از شکل های بنایی اتفاق افتاد . اندازه و یکپارچگی مرحله بندی شده محیط طراحی شده اکنون نیز ادامه دارد و یک توازن آشکار از زمانهای کلاسیک بین آنچه که همیشه انسان را تحت تاثیر قرار داده و به عملکردهای انجام نشده پیوند خورده است نشان    می‌دهد. طبیعت و ماهیت خنثی شده و یک هواخواهی را نسبت به عملکرد معماری ایجاد کرده است.

      تنظیمات مذهبی جدید نه تنها تحت تاثیر چهار دیواری های یونانی قرار دارد بلکه از الگوسازی مجدد محل های قدیمی نیز تاثیر گرفته است. بخاطر یک جنبه برای الگوهای زنده و نیز به منظور فرار از انعطاف ناپذیری، بنا و اساس محوری بندرت خشک اندیشانه بوده و تقارن بطور کامل اعمال نمی شود. اصول دوگانه و مشابه این ترکیب ها دارای یک وحدانیت خاص در معماری می باشد یعنی بازنمایی یکسری از تصاویر زنده در حین حرکت کاربر به طرف بالا در راستای محورهای از پیش تعیین شده می باشد که به شکل رو به رشدی نماهای شکوهمندد را نشان می دهد و بخاطر طراحی یکنواخت که روی بخش های مولفه‌ای سایه می اندازد دارای قدرت باز نمایی بالایی است. دیوارکشی برای معبد در انتهای توالی، یک فضای فعل شکل یا به نسبت یونانی ( II ) Pi یا انواع گوناگونی از چهارگوشه ها را نشان   می دهد. گاهی اوقات معبد در وسط این دیوار کشی یابه علت احاطه شده در ستون بندی ها قرار          می گیرد.

 Akslepios در kos

       در مثال دامنه ای از احتمالات را نشان می دهد. نخست ما به معبد یونانی در جزیره Aegena از kos نگاهی می اندازیم که برای Akslepios ، خدای شفا مقدس می باشد. این معبد در یک فضای باز قرار دارد که دارای فاصله کوتاهی از دهکده اصلی قرار داشته و دارای شیب ملایمی از تپه هایی می باشد که به طرف چشم انداز ساحلی قرار دارند. مثال دوم معبد Athena lindaia می باشد که یک معبد قدیمی از Akropolis از Linclos شهری در راستای ساحل شرقی جزیره Rhodes  می باشد. این مجموعه طی چندین مرحله بین اواخر قرن چهارم و پایان قرن سوم الگوسازی مجدد می شود.

       طرح در kos ، آرام است. سه شیب پلکانی از صعود آسان با حرکت صعودی پله‌ها در راستای یک محور متصل می شود که به معبد اصلی در بخش فوقانی منتهی می شود. اولین و آخرین طرح ها با شکل II در محوطه های رو به جلو تعریف می شود که به شکل موثری کل مجموعه را کروشه دار می کند. محوطه پایینی که از میان یک دروازه رسمی وارد می شود حاوی اتاقهایی برای برای بیمارانی است که برای شفاعت Aaklepios منتظر می مانند در راستای جهت چهارم فواره هایی قرار دارند که در مقابل دیوارهای معبد دوم قرار داشته و دو بخش را در درهم تلفیق می کنند که در معبد اصلی، بخش مرکزی را تشکیل می‌دهند. یک معبد کوچک با بافت زیرزمینی و یک محراب اصلی از محموعه روبه روی هم در دو طرف محروی قرار دارند که این سطح  میانی در آنجا واقع شده ا ست. سپس پله ها نمایان می شوند  ما را به معبد نهایی هدایت می کنند و مستقیما به جلوی معبد Akropolis هدایت می شوند. در واقع حرکت در میان مجموعه در بالاترین نقطه در معبد که بسیار رسمی است. چیزی در حدود چندین مسیر مقدس از یونان قدیم مثل Delphi را در بر دارد. گویی این نوعی از صعود سازمان یافته طبیعی است که با درخواست های برجسته از طراحی تمرکز یافته و آزادی معماری گیرداری شده و دقیقا تنش بین کنترل رسمی و انحراف ارزیابی شده را ایجاد می‌کند که باعث مهم شدن محوطه kos تا این اندازه می شود. آنچه که دارای بیشترین تفاوت است رابطه معبد با چهار دیواری می باشد. این مجموعه ای از کل ترکیب می باشد ولی بخاطر یک سلسله مراتب مصنوعی نسبت به اقتدار شخصی آن، تحت نظارت خاص قرار می گیرد. انعطاف پذیری در بخش جلویی، تاثیر سبک چندگانه ای است که با یک قالب ستون بندی نمایان می شود که بصورت عینی بسته است این معبد ناپایبند بنظر می رسد و دارای یک نمای استاتیکی است که فراتر از فضای آن در عرض دریان به طرف ساحل آسیا و مرکز Halikarnassos  می باشد. در Didyma ، معبد یونانی با جذب رویدادهای معنوی به یک شیوه مقدس در داخل مجموعه تحت کنترل قرار گرفت. در اینجا در kos ، معبد در یک محوطه محصور شده و دارای تنظیمات خاص خود می باشد.

Athena lindaia

       در Lindos معبد کمتر جلوه می کند. این یکی از کوچکترین واحدهای پایه می باشد و بین پله ها و ستون هایی محصور شده است که یک ضرر برای رسیدن به آنجا باید از میان آن عبور کند و به طرف پایین کوهپاره ها سرازیر شود که به یک دریای آزاد وسیع و پهناور منتهی می شود.

       یک معبد نخست دارای شیب های پر از سنگلاخ در قرن ششم قبل از میلاد بود. این مسیر در راستای مسیر شمال شرق از Akropolis قرار داشت که در مخفیگاه زیرزمینی آغاز می شد. زائران باید قادر به انتخاب بخش فوقانی ساختار در حین حرکت رو به بالا در مسیری بودند ک رو به معبد قرار داشته و مستقیما نمای آب و آسمان را داشت. این طرح دارای مزیت ارتفاع و ساختار غیردست و پاگیر در قبال افق باز داشته که علت آن وجود بزرگی در             ساختار‌های صخره های بلند و پرشیب بود.

       طرح جدید دارای یک بزرگی متفاوت می باشد که با یک معبد مقیاس بندی شده تا عوامل متوالی باریک در مقیاس سکویی معابد کوچک آغاز می شود که می توان بدون تلاش زیاد بر آن احاطه داشت. ما از یک فضای بزرگ با یک بخش ضمیمه در رأس که رو به بالا قرار دارد وارد می شویم. ما با عبور از یک سری پلکان شیب دار به این محل می رسیم. بخش مرکزی تا یک محوطه تکی از ستون ها کاهش یافته و از طریق آن ما یک سری پله‌های دیگر را مشاهده می کنیم. ما به یک دروازه که شبیه propylaia در Akropolis Athenian  نمی‌باشد تونل می زنیم. بخش داخلی دروازه در سطح سوم و معبد نهایی، به یک سیستم دیگری از مجموعه متصل می شود که یک فضای مستطیلی کوچک را تعریف می کند. محراب در وسط قرار دارد و معبد در بخش عقبی واقع شده است و رو به یک تپه در شرق قرار دارد.

       مقایسه بین معبد کوچک و مرحله چند سطحی آن بصورت فیزیکی ویژگی تغییر یافته آن نسبت به یونان در دنیای پادشاهی یونان را نشان می دهد. معبد که دارای بخش دوگانه‌ای از یک محوطه مستقل و خودکفا است تحت تاثیر روند و سنت تمرکز یافته حاصل از عملکردهای الکساندر قرار دارد و بوسیله پیروان او دنبال شده است. دموکراسی شکل ایده‌آلی از دولت یونانی می‌باشد که طی مدت کوتاهی شرایط واقعی را نمایان ساخته است. عملکرد سلطنتی در شهرهای آزاد در یونان احساس می شود. این خدایگانی اغلب اندازه و نمایشگری با عملکردهای سیاسی را تعدیل می کند. شهرها خواه بصورت آزا یا غیر آزاد تصویر خود در این قالب پادشاهی را آغاز می کنند. در برخی روندها مجموعه Lindos بخش مقابل معماری حاکمیت یونانی است.


کلان شهری برجسته

       اساس شهری شدن در یونان، افزایش وسیع ثروت بصورت فردی یا تلفیق شده بود که از طریق تجارت رشد یافته با پول رایج استاندارد و یک زبان عمومی و تمایل به بدست آوردن ثروت توسط دولت های محلی جهت صرف هزینه برای بهتر کردن کیفیت مواد در شهرهایشان ایجاد شد. صندوق های پول عمومی برای معابد، دیوارها، و طراحی خدمات مثل جاره ها و لوله کشی فاضلاب تنظیم شد. ولی این وطن دوستی بود که بعنوان شواهدی آشکار در اکثر این شهرها رویت می شد. پیکره و تندیس نیکوکاران محلی در هر جایی بود. فرهنگ که برای چندین قرن افت پیدا کرده بود دوباره احیا شد و کلیساها را پر کرد و بناهای دولتی و فضاهای عمومی با ردیف‌هایی از خدایگان ثروتمند از جنس برنز یا سنگ و حتی نقره و طلا و نیز سالن های ویژه بوجود آمد.

       اکنون شهرهای مقدسی وجود دارد که در قالب های برجسته سرمایه گذاری شده است. معابد و یک سرزمین شهری برای ایجاد یک شهر کفایت نمی کرد. Pausanias در توضیح درباره یونان از panopens شهری از phocian صحبت می کند که فاقد نظام دولتی، تئاتر، بازار، و دیگر امکانات بود. در آنجا مرزهایی با همسایگان وجود داشت و نمایندگانی به مجموعه phocian فرستاده می شوند. یک مرجع به یک منبع تهیه آب لوله کشی حائز اهمیت می باشد. شهرهای کلاسیک با روندهای عمومی معین، مثل Athens می تواند یک جنبه کهنه و قدیمی برای ناظران را بخاطر فقدان تسهیلات عمومی ارائه دهد. شهر یونانی بعنوان یک اثر کلی هنری معرفی می شود.

عوامل تعیین  کننده شکل دهی شهر

       روند تداوم یافته همچنان دنبال شد. درهمان زمان یک مدرسه جدید طراحی یک سازمان پویاتر برای محل های پر فراز نشیب را بر اساس توازن سه بعدی و عمودی گروه‌های ساختمانی اصلی معرفی کرد. این روش، از دوره یونانی در Halikarnassos شهری در Mausolos منشا گرفت که مثل یک محوطه تئاتر در اطراف برگتاج شکل گرفت و توسط پادشاه معروف،  Mausoleum، احاطه شد. پایتخت Ahalid ازPergamon ، قابل توجه ترین محصول از این طراحی بوده و بطور خلاصه آن را بررسی خواهیم کرد.

       تقریباً در یک یارونسل قبل از الکساندر، دیوارهای شهر بعنوان یک عامل هنری برجسته درکنار وحدانیت مطلق آن در نظر گرفته شد. ارسطو در آثار سیاسی خود بیان کرد که باید در طراحی شهر و نیز ایجاد یک موقعیت دفاعی در زمان جنگ دقت لازم به کاررد شود. دروارها به شکل دقیقی سنگ کاری شد و اغلب دارای تنوع وسیعی بود که از عوامل جایگزین ارتفاع در حال تغییر استفاده می کرد و معرفی برج های گرد تنها در بخش نظامی دارای مزیت بود. بافت ارتقا یافته و دستگاه های جدید طراحی شده در پایتخت قادر به پرتاب کردن پرتابه هایی با شدت جریان بالا در فواصل قابل توجه به برج های بسیار بزرگتری نیاز دارشت که دارای یک سیستم دفاعی با ایجاد خندق باشد. قلعه های Epipolai در Syrcuse ثابت میکند که ترکیب چگونه می تواند از نظر فنی و عینی، مطلوب و عالی باشد. دستاورد غربی آسیب پذیر با سه چاله سنگی متوالی ، یک قلعه و یک دیوار بزرگ با پنج برج برای حمل باتری های سنگینی که در اواخر قرن سوم قبل از میلاد مورد استفاده قرار می گرفت شکل می یافت. درشبکه یکپارچه تونل ها و گالری ها که از میان آنها این بخش ها با هم ارتباط می یافتند، این ساختارها به شکل دقیقی به کار برده می شد.

       یونان کلاسیک تاثیر کمی روی معماری قدیمی و بناهای قوسی داشت. علاقه به این شکل دردوره یونانی تا حدی افزایش یافت که برنامه های معماری را اکنون شامل برنامه های ویزه ای می باشند که نمی توان به راحتی با روندهای مربوطه رفع می شود. این کار روی واحدهای شیب دار صورت می گیرد. بناهای زیرزمینی مثل آرامگاهها در مقبره‌های Macedonia یا Alexandria که باید فشار بیرونی قوی را تحمل کند و تراس بندی‌هایی که در آنها محفظه های قوس دار توخالی در ایجاد فضاهای قابل استفاده مرتفع موثر تر بودند. بنابراین شکل های خاص الزاماً سهل‌الاستفاده بودند گرچه برخی عملکردها روی تاق‌های قوسی بعنوان عوامل تزئینی بخصوص در طرح دروازه ها وجود داشت. یک مثال پوشش دهنده این تعریف، دروازه شرقی آگورا در شهر priene می باشد که یک دیدگاه از ستون های ردیفی را نشان می دهد.

       این امر احتمالا از کاربرد عوامل ویژه در راستای خیابانهایی شکل می گیرد که عقیده و ایده آن از ستونهایی درجهت رو به پایین برای ایجاد پناهگاههای پیاده روی و ایجاد یک جلال و شکوه شهری بود. بعلاوه در کنار این اقدامات پوشش داده شده، مقامات شهری فروشگاههایی را ایجاد خواهند کرد . بنابراین خیابان تشریفاتی بعنوان یک نوع بازار شکل         می گیرد.

       خیابانهای ستونی آخرین پدیده در پادشاهی یونان می باشد ولی خیابان بعنوان یک برنامه معماری دارای دوره عملکرد طولانی خواهد بود. بهترین شکل خیابان های یونانی، وسیع بوده و به شکل یکپارچه‌ای سنگفرش می شوند توسعه آنها به یک توده انبوه از عوامل کنترل کننده نیاز داشت . طبیق قانون ، وظایفی از عوامل اداری معین شد. در این جا یک عرض یا پهنای 9 متری ( 30 فوت ) برای بزرگراه اصلی و یک پهنای 5/3 متری ( 12 فوتی ) برای جاده ‌های ثانویه معین شد. سنگ فرش کردن مسئولیت افراد خانه دار بود. عملا اینگونه بنظر می رسید که آنها در پی مشارکت در عملکردهای شهری، برای تحقیق این اهداف تلاش می کردند.

       مستحکم‌سازی‌های زیبا، مجلل کردن دروازه های شهر با محوطه ای بین دو طرف آن و خیابانهای ستون دار برای اتصال بخش های اصلی در میان آنها شکل شهر را دریک قالب بزرگتر تغییر داد. این ویژگی از بیرون نیز قابل رویت بود . شهر دارای یک مسیر در راستای یک بزرگراهی بود که به یک شیوه محاسبه شده به محل بعدی پل زده می شد.

       امپراطوری ایران طراحی منطقه ای را در مفهوم جاده های فراسرزمینی خود بخصوص جاده سلطنتی از Susa به Sardis را که بعنوان یک محور ارتباطاتی به امپراتوری عمل        می‌کرد و نیز در سیستم اسب دوانی با محل های استراحتی در وسط راه تجهیز شده بود، پیش بینی کرده و انتخاب و استقرار بخش های مجزا و تعیین محل های برای مسابقه و پارکهایی در کنار دریاچه ها و رودخانه ها طراحی شده بود. پادشاهی یونان برای چنین طرح های جامعی تفکیک شده بود. با این وجود محوطه سازی و طراحی منطقه ای در هز بررسی محیطی در دوره های مختلف باید به تصویر کشیده شود.

       برای مثال داستانی درباره معماری بنام Dinokrates وجود دارد بدین ترتیب که طرحی بنام الکساندر تسلیم شد که برای شکل Mount Athos به شکل یک مردی که یک شهر قدرتمند را در یک دست دارد و در دست دیگر یک گلدان بزرگ دارد که می تواند جریانات کوهستانی را جمع آوری کرده و آنها را به دریا ببرند، پیشنهاد کرد. ما می دانیم که معابد ا صلی بطور رسمی با جاده های بزرگ با شهرهایشان ارتباط داشتند مثلا Miletus و Didyma و مجموعه Asklepios که ما در شهر kos آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار دادیم.

       بعلاوه قانون مربوط اداره کنترل شهری هماهنگی هایی رابرای تنظیم پهنای جاده های شهری ایجاد کرد. همچنین نمونه های معروفی از طرح های یکپارچه مثل فراز راه های Heptastadion وجود دارد که جزیره pharos و Alexandria را به هم متصل می کند یا خانه روشن که از آن ، این جزیره نام خود را گرفته است یکی از هفت شگفتی دنیای روم         می باشد که Alexandria را در قوسی از مدیترانه قرار داده است.

      طرح یونانی نشان می دهد که چگونه بناها بصورت عینی در خیابان های اصلی که به آنها منتهی می شوند شرکت دارند. روی روند موازی در این حالت وجود دارد. بناهای قدیمی تر به شکل مناسبی بازسازی می شوند و گاهی اوقات واحدهایی از مقیاس تفکیک صورت می گیرد و اینکار به همراه یک مجموعه از ستونهای مجموعه ای انجام می شود . در همین زمان ورود به بناهای جدید وارد عمل میشود که دارای دروازه ها و ورودیهایی است که از خیابان ها منشأ می گیرد.

       یک مقایسه از دو طرح مربوط به طراحی Athenian که حدود 400 سال قبل از میلاد بوده است. یکبار دیگر در پایان قرن اول قبل از میلاد آنچه را که درقالب الگوهای توارثی یونان بدست آمده است نمایان می سازد. حالت خمیده در بخش جنوبی، مسیری در panathenia را نشان می دهد که به طرف Akropolis هدایت شده و حالت سیستم پیدا کرده است و دیگری در جهت شمال قرار دارد که یک محل عمومی تاق شکل می باشد این حالت با رفع خانه های خصوصی و فروشگاههایی در شرق منطقه ایجاد می شود وحاوی بخش های شرقی با یک بخش باشکوه دو محوری در زمان پادشاهی Ahalos II می باشد که وی در جوانی در آکادمی Athenian تحصیل کرده بود. قبل از آن یک سکوی سخنرانی تنظیم شد. در بخش غربی یک بنای آرشیو درکنار گروه دیگر ساخته شد و یک ردیف از ستون های پیوسته ، ناهماهنگی‌های ارتفاعات را پوشش داد. در بخش جلویی در عرض خیابان در این مجموعه یک پایه دو طرفه برای پیکره های eponymoi قرار داشت که بعد از او قبایل Ahaic نام گرفت. در نهایت دو بخش جنوبی با یک بنای شرقی متصل شدند و یک مربع را شکل دادند که بعنوان یک منطقه تجاری عمل کرده و این نوع فعالیت به همان طریقی که ارسطو پیشنهاد می کند در آنجا توسعه یافت.

       سالن شورا در Miletus اهدایی از طرف پادشاه AntiochusIV بود که در شمال Great sba بین سالهای 175 و 168 قبل از میلاد ساخته شد. این به شکل یک مجموعه تئاتری بود که در آتن در اواخر قرن پنجم معرفی شد ولی با این وجود تنظیم این محل نشیمن ها با افزایش محوطه سالن در غرب منطقه در منطقه ای مرتفع شکل گرفت. از بیرون، نما دردو منطقه سازماندهی شد. بخش پایینی بعنوان یک پایه بلند اصلاح شد. بالای این دیواره محوطه به دو بخش با یک ترکیب خاص تقسیم شد و دارای برخی جزئیات Lonic بود. بخش های تزئینی پر شده در بالای بخش های جایگزین بجز در بخش نمای ساختمان از بخش شرقی قرار داشته که در آن این نماهای جایگزین توسط پنجره هایی تزئین می شد که در یک حالت درهم پیچیده جمع می شدند. سالن مستطیل بزرگ باروآزین بالای درب خود و ستونهای اطراف ، یک معبدی را بوجود می آورد که در واقع دارای ستون هایی پیش سبک به دیوارهای اتاقچه های بیرونی متصل د، و pseudopripteral نامیده می شد و نمای آنها مربوط به قرن سوم قبل از میلاد می شود واز انواع معماری های مذهبی رومی بهره می برد.

       ولی آنچه که در مورد بحث های موجود حائز اهمیت است این است که این ویژگی برای به کارگیری یک جهت از ورودی متصل به ستون ها طراحی شده در محوری وارد                       می‌شود که از طریق آنها یک دروازه شکل می گیرد که یک ستون چهارگانه Corinthian را ایجاد می کند. در وسط محیط یک آرامگاه تزئین شده در بخش کم ارتفاع وجود دارد. این دروازه در محوطه جلویی قرار دارد و توجه خاصی به طراحی سطوح بیرونی محفظه محوطه معطوف می شود و دارای حرکات خاصی به طرف بخش تزئینی و فضاهای عمومی و بناهای انتخاب شده برای ایجاد جمال و شکوه بیشتر می باشد.


انواع بناها

       مثل سالن شورا، معبد و بخش های دیگر فهرست استانداردی از بناها در شهرهای یونانی از یونان قدیم به ارث رسید تفاوت درعصر یونانی در نمایش هر نوع از بناها نمایان شد. فواره ها و بناهای تزئینی دیگر به بخش های نمایشی شهری تبدیل شد و اغلب در طرح کلی خیابانها و فضاهای عمومی به کار می رفت. خزینه های که در قرن پنجم نیز وجود داشته اند دارای توالی مجزایی فضاهای سرد، ولرم و گرم بودند که دارای ویژگی های رم بود. حکومت پولداران و پادشاهی ، نیروی حرکتی را در مقبره هایی با اندازه های متناسب با دوران کلاسیک ایجاد می کرد. مقبره های زیرزمینی Macedonia اغلب دارای ساختارهای خاص با برنامه های تدفینی بودند که شامل نقاشی های دیواری و اشیاء قیمتی بودند. مقبره های الکساندر حاوی اتاقهای پر از چیزهای گرانقیمت بود که اندکی تزئینی بوده و دارای نماهای خاص داخلی بود. در palmyra ، مقبره های برجی که از چندین طبقه تشکیل شده بود وجود داشت و مراسم وابسته به سلسله از کفن و دفن مثل Mausdeum را می توانست بسیار                مطمئن باشد.

      شاید هیچکدام از بناهای یونانی دیگر مثل مناطق تئاتری تا این حد توجه‌ها را به خود معطوف نداشته است. جامعه یونانی عاشق چشم انداز است. پیش اشتغال اصلی این معماری مربوط به خلق دنیایی از نمایش والا در خیابان ها و معابد می باشد. بخش عمده تلاش روی شعبده بازی تمرکز داشت که عمدتا روی نمای سطحی نسبتا به یکپارچگی ساختاری تاکید می کرد. در تکیه روی نور پردازی، رنگ و چشم انداز، و فراوانی عوامل تزئینی ، معماری یونان به یک مرحله آزادی هنرهای تصویری رسید. و این آزادی بتدریج در طرح‌های تئاتری که در آنها صحنه های رنگ آمیزی بناها، و معماری های عملکردی نشیمنگاه ها، طبقات و فضاهای دیگر و هم زیستی ها با همان قالب ها رویت می شد. گرچه همه این صحنه ها ناپدید شدید ولی یک ایده منصفانه از پرهیزگاری در نقاشی های دیواری در خانه های ثروتمند وجود دارد که در آنها قطعه های تئاتری بسیار متعارف بودند. اگر نقاش ها می توانستند به راحتی از محدودیت های اجرا شده در معماری عبور کند این روند در بنای واقعی که دارای مبنای تخیلی بود رویت می شد . ستونهای به هم بافته شده بصورت مارپیچی ، آزین های بالای درب قطعه ای ، توخالی و شکسته ، مینیاتوری کردن و نازک کاری ها، قطعه های قوسی،  کمان ها روی ستون ها، تنوعات درون بنایی از سبک خاص، تکیه روی ویژگی های محوطه سازی ، سایبان ها و غارهای مصنوعی tholoi گرد در ستون های مستطیل شکل همگی روندهایی بودند که تحت آن نقاش صحنه های معماری و طراحان واقعیت های معماری در آن شریک بودند.

       ولی فراتر از بازنمایی انواع بناهای استاندارد تقاضا برای بناهای جدید نیز وجود داشت . در کنار تنظیمات خاص برای بناها ، عملکردهای سرودین نیز انجام می گرفت که محرک های اصلی برای اختراع روندهای آموزشی و تجارتی به جوانان بود.

       نوع جدید اصلی بنا در اولین الگو شامل gymnasium و دیگر مجموعه های ویژه مثل مدارس یا palaestra بود. در این اماکن تسهیلات آموزشی بصورت جسمی و ذهنی فراهم می شد. هر یک از شهرهای یونان دارای یک یا چند عدد از این ساختارها بودند که بلوغ شهر را نمایان می ساخت. نوع در نظر گرفته شده الزاما شامل یک فضای باز بزرگ بود که از طریق آن فرد می توانست در یک مسیر پوشش داده شده حرکت کند. کلاس های درس ، اتاق های تدهین و غیره شامل سالن های سخنرانی و خزینه هایی بودند که اغلب توسط واحدهایی در پشت ستون ها قرار می گرفته یا به طرز سستی با  این هسته مرکزی ارتباط داشت.

       تجارت مطرح شده دارای معماری خاص خود می باشد. به این دلیل و بنا به عملکردهای مشابه سالن های پوشیده شده بزرگ توسعه داده شدند که با ستون های خارجی و تمرکز یافته روی ؟قابل مصرف داخلی در برگرفته می شدند. چندین مثال در جزیره Delos وجود دارد . این محل یک مرکز تجارتی بسیار مهم است که مرکز بازار Aegean در زمان آزاد شدن تجارت در 139 قبل از میلاد توسط رومی ها بود.

       این phythion ظاهرا در قرن سوم قبل از میلاد ساخته شد که دارای برخی            موفقیت‌های برجسته بود این یک سالن باریک طولانی بایک سقف قوسی شکل بود ک بخش عمده آن به حمل ونقل اختصاص داده شده بود بخش پشتی از این فضا ی اصلی با دو ستون درگیر در دیوارها و دو ستون دیگر در وسط که درگیر شده در بخش دیگر بودند تفکیک می شد که روی طرفین داخلی پایه ها نگهداری می شد و آنها ستون های سرگاری را به یاد ما می آوردند ولی چنین تبادل درونی بین معماری یونانی و نسبتهای بومی قدیمی تر ، نادر بودند. Linson از پیشینیان Deirelbhari این را آموخته بود و بخش اصلی Didyma با پنجره ها و دو درب تحت تاثیر نمای ظاهری قصر پادشاهی جدید بودند. ولی بنظر می رسد که سلوکی عملکردهای مذهبی الکساندر تحت روندهای قبیله ای با خلوص معماری خاص خود         باقی ماند.

       مثال دیگر ، سالن Hypostyle می باشد که یک تبادل تجارتی می باشد. این یک بنای مستطیل شکل بود که در آن بخش عمده دیوار با یک ستون Doric باز می شد. 44 ستون مرتب شده در دو مستطیل مرکزی وجود داشت که بشکل سالن را تکرار می کرد و یک کمان چوبی پیوسته و نیز ردیف هایی از ستون های در راستای خط میانی به جز در بخش مرکزی وجود داشت . هشت ستون که بخش مرکزی را تعریف می کردند دارای یک طبقه ثانویه از عوارض نگهدارنده بودند که یک قسمت باز را در بالای سقف اصلی ایجاد می‌کرد. این یکی از معدود موارد قابل  نمایش درکاربرد نورپردازی در یونان بود. درم ساختمانه محدودیت هایی از سیستم؟درگاه وجود داشت که فضای داخلی بزرگ را خلق می کرد. این یک وظیفه معماری بود که در آن تکنولوژی رم شکل می گرفت.

Delos       یک محل اصلی برای مطالعه خانه های یونانی است. به استثنای نوع خانه که در pier نمایان می شود که در آن نماهایی بصورت اتاقهای اصلی یا خانه Delian شکل می گیرند از نمونه های متعارف در این دوره است. عامل اصلی آن محوطه ای با ستون هایی با ارتفاع برابر در هر چهار طرف می باشد. گاهی اوقات دو طبقه وجود دارد و دریک مجموعه که Rhokian نامیده می شود ستونهای یک طرف باید بلندتر از بقیه باشند. اغلب یک قسمت زیرین در این محوطه وجود دارد که آب را از قسمت های فوقانی جمع آوری می کند. آب در جریان موجود نمی باشد. مستراح عمومی درحمل های زهکشی در زیر سطح خیابان قراردارد.

جایی که این اماکن یونانی با دیگر بناهای کلاسیک تفاوت دارند مربوط به غنای ظاهر و نمای آنهاست. تمایز بین هنر عمومی و هنر خصوصی به کنار گذاشته می شود. کف های موزائیک شده با سنگهای رنگی به اشکالی خاص تراش داده شده  اند که تقریبا نادر است. در ا ینجا دیوارها رنگ آمیزی می شوند و قطعه های معماری و دیگر نمونه های طراحی شده در تزئینات تئاتری نمایان می شود. درخ انه ماسک های موزائیک هایی با اشیاء خاص خاص به کار برده شده اند . یکی نمایانگر یک نوازنده فلوت روی یک سنگ و یک شکل در حال رقص است. دیگری Dionysos را نشان می دهد که در حال راندن پلنگ سیاه است. این طرح یک سبک خاص کوچک را تلفیق می کند که مرکز بخش زنانه در خانه است. عملکرد دقیق اتاقها به سختی قابل شناسایی است ولی vitruvius در توصیف دقیق خود از خانه یونانی ، به oecus magmus اشاره میکند که در آن بافندگی خانوادگی انجام می شود یک اتاق غذاخوری به نام andron و یک اتاق سخنرانی در قسمت شرقی، یک گالری عکس، یک کتابخانه و یک باغ با اتاق پذیرایی مخصوص به خود و اتاقهای مهمانها که در صورت تمایل خصوصی می باشند.



Pergamon
و رُم

       ما نمی‌توانیم درباره دنیای یونانی بدون مراجعه به رم که توجهشان عمدتا سردی پادشاهی الکساندر به محض در برگرفتن رودخانه غرب punic carthage متمرکز بوده صحبت کنیم. رُم با رویدادهای جاری در یونان آشنا بود. یک جمهوری که قوانین خود را برای چندین قرن اعمال می کرد مدتها در سایه شهرهای یونان مثل sicily وبخش جنوبی ایتالیا قرار داشت. ولی جداول عوض شدند. رم آنچه را که دچار نوسان شده بود تحت کنترل درآورد. و سپس وقتی بر مدیترانه غلبه یافت جمهوری رم، شرق را به مخاطره انداخت. این سرزمین های قدیمی با دو نیروی وارد تعارض شدند. دیکتاتوری و تجمل گرایی . سرزمین های یونان ، آسیا ، مصدر سوریه در مدت تقریبا دویست سال مغلوب شدند ولی شاعر رومی Horace روند را تغییر داد زندانهای کشورگشاها را ساخت. روم ابتدا روی خرمی شهرهای یونان تاکید کرد و سپس موضوعات دیگران را مثل الگوی قانون مطلق که برای آن معماری دارای یک تبلیغ عمومی بود در نظرگرفت.

       این یک مواجهه خاص در قبال فرهنگ بود. روم تفاوت را درک می کرد ولی بخاطر احساس حقارت آن را رد کرد. هدف آنها بعنوان یک ملت درجای دیگری ریشه داشت. بنا به گفتارهای virgil بدون شک دیگران برنز را بهتر تزئین می کنند. برای داشتن یک ظاهر مناسب ، روی مرمر طراحی کنید. چهره زنده به خاطر داشته باشید ، رومی ها .

       برای مقرر کردن قانون برای مردم ، برای توسعه شیوه آرامش و صلح، برای مبارزه و سرکوب کردن غرور برای ایجاد آرامش . این بهترین هنر ماست. برای همیشه  ولی روم پارسایی را  می ستود و نمی توانست از ترفندهای مُد در امان بماند. بناهای مرمری تابیده شده ، راهروهای ستونی ، مقیاس پادشاهانه شیپ های پلکانی ، هنر درخشان یونانی همگی اینها بنا به تمایل پارسایی آنها انجام شد. نخست در دنیای خصوصی خانه و اماکن عمومی مفهوم عمومی سازی که واگشایی و حالتی از روند مجازی را با هم ترکیب می کرد فضایی را برای venustas یعنی لمس زیبایی ساخت و وقتی اجرای آن عملکرد قدیمی تبدیل به یک حقیقت شد، بعنوان یک کمبود شعر و شاعری احساس شد.

       آنهایی که در روزهای سربازی نوشته اند، نسبت به هنر یونانی چیزی نمی دانستند و به آن توجهی نداشتند. و ژوپیتر از خاک رس ساخته شد. با طلا تعریف شد و ثابت کرد که او مردمش را گرامی داشت. اولین و مهمترین رویداد روم در مشرق پادشاهی Attalid در pergamon بود یکی از قلمروهایی که در زمان مرگ الکساندر نمایان شد، pergamon بود که تحت یک روند سلسله ای هیجان انگیز بیان گردید. Attalid درحین توسعه قلمرو تا ساحل Aegean ، pergamon را به یک روند شهرگرایی یونانی برگرداند. با ثروت اشتقاق یافته از قبایل ، صنایع خانگی مثل پرورش حیوانات و تولید منسوجات و کارخانه‌های دارای مالکیت خصوصی با برده ها تامین نیرو شد و در یک دوره صدساله آثار هنرمندانه‌ای بر جای ماند که نشان می داد برخی سرزمین ها جز در برخی نقاط periklean Athens در دنیای یونان در یک موازات قرار نداشتند.

       و این Athens بود که نسبت به pergamon برتری جویی می کرد. موطن اصلی او Attena  بود. روند متداول آن Doric بود. هنرمندان آتنی در Great Attarl در zeus ، وارد عمل شدند و یک نسخه از پیکره بزرگ phidios از آتن را برای آزاری معروف ساختند و 20000 نسخه از آن بصورت محلی، تولید انبوه شد. در واقع در pergamon یک روند ارتباطی از گذشته ثبت شد و شامل برجسته سازی معماری و نوآوری هنر گچکاری بود. برای نشان دادن شکل خاص شهر در روم و Rergamon باید روی دو قطب فرهنگی مدیترانه در اواخر قرن دوم قبل از میلاد تمرکز کنیم.

       روم شهری حساس به بناها بود. مذهب این شهر انتخابی بود. معابد دارای شکل Etruscan بودند که از الوار و گل ساخته شده بودند و با گچ به جای ابزار نقاشی براق تزئین شده بودند. دیوارهای شهر از نوعی محصول محلی ساخته شده بود که متخلخل و تاریک بود ولی برای این مجموعه شامل چندین صدهزار نفر مناسب بود. یک طرح کلی در روم وجود نداشت. این شهر دارای چندین بخش مسکونی در بالای تپه ها بود که در آن کشاورزان سلطنت داشتند. و کوچه هایی بین آنها بعنوان مرکز عمومی دوستی قرار داشت. تعدادی معبد در این محل دیده می شد. دو سالن چندمنظوره که در آن قانون اجرا می شد وجود داشت و یک بنای کوچک برای مجلس یعنی بازوی اصلی دولت جمهوری خواه دیده می شد. در روی یک سنگ که به طرف غرب قرار داشت. Arx با معبدی دیده می شد که شامل تصاویری از jupiter pptimus ، همسرش juno  و minerua بود که مثل zeus و Hera دوگانه آتن بود . در بخش جنوبی ، تپه palatine با خانه هایی از ثروتمندان احاطه شده بود که هریک دارای معماری خاص خود بودند. در خیابان بین palatine و تپه ای دیگر، Aventine برای رقابت های ارابه رانی قرارداد.

       تسهیلات حمل و نقل در محلی آبرفت جمع آوری شده بودند که بین Aventine و tiber قرار داشت. غلات، روغن و مشروب از شهر ostia به این محل می رسید و سپس از طریق قایق به انبارها در بندرگاه انتقال می یافت. چون برای این بناهای ساخته شده در روم که در آنها از مواد مصنوعی جدیدی به نام بتن استفاده شده بود ، مخلوطی از شن، آهک و آب با خرده سنگ ترکیب شده بود. این ترکیب در قالب چوبی ریخته شده و عمل آوری می شد. اشکال به گونه ای تولید می شدند که ضد آتش باشند. بطور همزمان در چهارگوشه عمومی شهر، مردم در ساختارهای نیم الوار بلند زندگی می کردند که تعداد طبقات آنها 5 تا 6 عدد بوده و نسبت به الوار درجه بندی شده نفوذ پذیر بودند.

Pergamon      یک خلاقیت جوان بود. این یک کار محاسبه شده و یک طراحی شهری بوده و هدف آن خیره کنندگی بود. همه بناهای عمومی دارای قالب بندی های خاص بوده و روی سکوهای تنظیم شده بودند که به هم مرتبط بود. مواد بناها مرمر، سنگ های آذرین زیبا بودند. محل تئاتر در بخش فوقانی شهر تنها، عامل شهری برای سازگاری با محل های پرشیب بود. بقیه مجموعه طراحی شده بود . محل pergamon یک حاشیه کوهستانی باریک احاطه شده با قبایل رودخانه ها بوده که به شمال دامنه وسیعی در زنجیره Madras ختم می شد. نمای اصلی به طرف جنوب بود یعنی جایی که در پایه پل شهر را می دیدیم و در راستای خیابان selinos ، یک مجموعه از Askepios خداوند شفادهنده در محلی آرام مثل kos قرار داشت. شهر یونان در شیب جنوبی قرار داشت و ارتفاع آن 3000 متر بالای سطح دریا بوده و طی چندین سال برای کاهش شیب غربی طراحی شد. پس از آن شهر روم احداث شد. توسعه pergamon بعنوان یک روند آبشاری نزولی دیده می شد که در آن بخش اصلی در اواخر قرن چهارم آغاز شد و در آن قمرهای Attalid ساخته شدند. در بخش شمالی درست زیر محل مربوطه انبارهایی برای ذخیره مواد بعنوان محل‌هایی مناسب یافت شدند. درسطح جنوبی، معبدی در Attena یافت شد. تئاتر خاستگاه حفره عمیقی در بخش غربی بود. این جایی بود که در آن در نیمه اول قرن سوم شهر خاتمه یافت.

       در این سطح فراشهری که توسط Attalos I اشغال شد، یک محل مرتفع 90 متری در راستای بخش جنوبی Demetery قرار داشت که الگویی برای همه عوامل جایگزین قبلی بود که نمای هماهنگی را به pergamon می داد. این اصول ، معدود بودند. معماری تنها عوامل طبیعی را مورد حمله قرار نداد بلکه طرح ذاتی آن را نیز تغییر داد. شکوهمند سازی با سنگ دیواره هایی که سطوح خاصی را با برای مشاهده توسط ناظر ایجاد می کردندو. جلوه می کرد. سطح داخلبی محل در رأس بنا دارای ستون هایی بود که در جهت بنای اصلی قرار داشتند و بخش بیرونی به همان ترتیب به طرف منظرگاه جنوبی قرار داشت و در زیر این سطح یک گالری زیرزمینی با پنجره هایی در سطح زمین قرار داشت که در سطح پایه قرار داشته و دارای کاربرد عادی بودند. پشتواره های عمودی که خاکریزه ها را تقویت می کردند شکل دهی شده وبه شکل مطلوبی جهت پیکر بندی رو به بالای بنا فضا گذاری شده و صفحاتی را شکل می دادند که حاوی تندیس هایی یادبود و چیزهای دیگری شبیه به آن بودند. در نهایت کف ساختار چند طبقه ای به اندازه کافی پایین نگه داشته بود بگونه ای که نما از داخل بنا قابل رویت باشد.

      این راه حل اولیه برای پرستشگاه برنامه Eumense II را آغاز کرد و پیروان او Attalos II ، حامیان بخش شرقی Athenian agora یعنی شهری بودند که اساسا تغییر کرد. مجموعه gymnasium در شرق Demeter و در نزدیکی agora ، شیوع و پراکندگی شهر در این تاریخ را نشان می دهد. در بخش فوقانی شهر، agora اصلی نمایان شد و شامل معبدی از آتن بود . بین این بخش و معبد Great Altar از zeus و همه خدایان نشسته روی شیب پلکانی وسیع دیده می شدند در حالیکه در سطح بالای معبد آتن و در بخش ضمیمه از یک محل مضاعف ، معبدی که اکنون ماهیت آن معلوم نیست دیده می شد که تحت معبد قدیمی در Trajan امپراتور روم دفن شده بود. این مجموعه بزرگ از معابد و بناها دوباره ترمیم شدند و یک گردشگاه بزرگ که به بالای تپه ها با خمیدگی تند در پی یک پیکر بندی طبیعی دنبال می شد احداث گردید که به بخش پایینی شهر با یک مسیر ویژه متصل می‌شد. گردشگاه در دروازه اصلی شهر در آخرین حلقه دیوارها شروع می شد که در دامنه جنوب شرق قرار داشت. این بخش به طرف نقطه ای هدایت می شد که به kakkos ralley ارتباط داشت. درست در داخل آن بخش پایینی agora قرار داشت. جاده از میان ردیف هایی از فروشگاهها عبور می کرد. دسترسی به شیب پلکانی میانی بوسیله پله هایی در غرب پایه ای زیبا در راس مجموعه صورت می گرفت که از آن جاده در یک حلقه گسترده منشأ می گرفت و به طرف بخش فوقانی شهر هدایت می شد. سه سطح از gymnasium  با رشد آنها نمایان شدند و زیرساختارهای هر یک بصورت معکوس اصلاح شدند. فرورفتگی های دیواری بین بخش های میانی و پایینی قرار داشتند و یک بخش پوشش داده شده در خاک دیواره بین این شیب پلکانی و فوقانی ترین بخش قرار داشتند. در بخش شمال غرب این ساختار طراحی شده با خزینه ها، گریزگاهها و مسیرهای در محور طولانی بنای Demeter دیده می شدند. جاده بعد از عبور از لبه شمالی  gymnasium  و معبد Demeter ، وارد یک منطقه مسکونی می شد که هنوز حفاری نشده است. این بخش از منطقه فوقانی عبور می کند و در راستای بخش شرقی Great Altar حرکت می کند و مسیری را به طرف akropolis ایجاد می کند.

Great Altar      یک قطعه نمایشی از شهر سلطنتی بوده وحامل پیام پیروزی بود. در اینجا معابدی معرفی می شدند که در اطراف بخش فوقانی محل تئاتر قرار داشته و بعنوان یک محراب مورد استفاده قرار می گرفتند. عملکرد وسیع در ارتباط با معابد مقیاس بندی شد و توسط پیکرتراشان هموار گردید و بعنوان یک کار برجسته یونانی باقی ماند. در pergamon محراب در محوطه داخلی احاطه شده توسط ستونها قرار داشته و از غرب به یک سری پله منتهی می شد. سطوح خارجی یک گچکاری برجسته را نشان می دادند که مبارزه خداوند در قبال غول ها را نشان می داد. این نشانه پیروزی Atalos I نسبت به Gauls ، بود و این روند در بخش داخلی نمایان شده بود و دوگانگی قدیمی یونان و وحشیگری را که موضوع اصلی در polis کلاسیک بود را تجدید می کرد. در محوطه محراب در یک حالت متفاوت اقتدار سلسله Attalid از طریق بیان مجدد داستان Telephos ، سپر Herakles نمایان بود.

      بخش آخر گردشگاه به داخل akropolis یعنی محلی بین معابد خدایان در چپ و قصرهای پادشاهان در راست ختم می شد. این یک عبادت قوی بود و لی معنی این طرح شهر برجسته چند پهلو بود درست مثل خود فرهنگ. Pergamon احیاگرایی نحوی، موقتی و پرامید بود. این روند به یک زبان جدید صحبت می کرد ولی در همان حقایق قدیمی ریشه داشت. قصر پادشاه چیزی فراتر از یک نمونه غنی از خانه پیش سبک نمی باشد و فقط روی کوهی مثل اسکان یک پادشاه Mycenaean قرار می گیرد. Agora در آنجاست ولی این پیروزی های خود پادشاه است که هنر عمومی را نمایان می سازد. قدرت او که قورخانه ها و سربازخانه ها را تحت حفاظت قرار می داد. این آواز یونانی است  که نیرویی که امپراتورها را در بر می گرفت و برخوردها را شکل می داد. در ارث گذاری Pergamon برای روم در اواخر Attalid در سال 133 قبل از میلاد، یک روند تئاتری دیده می شد. در پادشاهی یونان در بخش باقی مانده قرن بعنوان فرهنگ یونان و آنچه که ماحصل نیازهای خارجی بود چیز زیادی نباشند. Delos یک حرکت جدید از مستعمره ایتالیا یعنی یک سالن انجمنی برای فروشندگان سوریه ای و مالکان کشتی را شکل می داد که خودشان را پوسایدون گرایان Berytus و یهود می نامیدند. وقتی عصر مسیحیت آغاز شد شهرهای بزرگ یونان در بخش شرقی در یک حرکت آرام در paxromana صورت پذیرفت.   


نظرات 1 + ارسال نظر
امیرحسین یکشنبه 14 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 02:57 ب.ظ

سلام خیلی ممنون از زحمات شما.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد