برای رابطه دختر ها و پسرها چه فکری کرده ایم؟

روزنامه آفرینش در سرمقاله خود نوشت:

امروز نحوه ارتباط دختر و پسر و دوستی های متفاوت آنها به سبب بی برنامگی به یکی از معضلات جوانان و خانواده ها تبدیل شده است.

دوستی های خیابانی، دوستی های اینترنتی، دوستی های تلفنی، دوستی در محیط های دانشگاهی و آموزشی و...، همه این ها از جمله مواردی هستند که جوانان با آن روبه رو هستند که در برخی موارد سازنده بوده و در بسیاری از موارد به علت نبود مدل های سالم و کارشناسی شده به ضرر و تباهی جوانان منجر شده است.

نبود موقعیت های اجتماعی مناسب در جامعه و خانواده ها و عدم فراهم سازی شرایط لازم برای روابط سالم در محیط های آموزشی علت اصلی این امر است که امروز مشاهده می کنیم دوستی ها و ارتباط دخترو پسر به پایه مدارس راهنمایی و پایین تر کشیده شده است.

اما اشکال اساسی ترعدم پذیرش این واقعیت در جامعه می باشد. جامعه باید این واقعیت را بفهمد و برای آن برنامه ریزی کند و به جای اینکه به فکر ازبین بردن این روابط و جدا کردن آن باشیم باید این ارتباط را سامان دهیم و برای آن برنامه ریزی کنیم.

سوال اینجاست که کدام نهاد یا سازمان وظیفه هدایت و الگوسازی برای ارتباط بین دختر و پسر را بر عهده دارد؟ کدام نهاد وسازمان باید بر نحوه ارتباط این جوانان نظارت داشته باشد؟ آیا وظیفه رسانه ملی ، سازمان ملی جوانان، وزارت فرهنگ و ارشاد، نهادهای آموزشی و دانشگاهی است که این ارتباط را مدیریت کنند؟ آیا وظیفه نیروی انتظامی است که فرهنگ ارتباط و سطح دوستی‌های جوانان را مشخص کند و برای آن خط قرمز بکشد؟!

خانواده ای که دختر و پسر خود را به بطن جامعه می فرستد، به امید نظارت و رسیدگی کدام نهاد و سازمان باید باشد تا جوانش از گزند انحرافات و مفسده های اجتماعی مصون بماند.

اگر وظیفه این نهادهاست باید اعلام کنند که چه اقدامی تاکنون برای بهبود وضعیت جوانان داشته اند تا دوستی های ناسالم خیابانی به مدارس راهنمایی و ابتدایی کشیده نشود! و یا اصلا توانایی و صلاحیت رسیدگی به ارتباطات و خواسته های جوانان را دارند.

به اعتقاد بسیاری از کارشناسان اجتماعی، راهکار جامعه شناسانه و منطقی برای کنترل روابط بین دخ تر و پسر در مدیریت دانشگاه ها و مراکز تربیتی و آموزشی به دست متخصصان و بر اساس اصول علمی می باشد که می تواند گره گشای این کلاف سردر گم باشد.

متاسفانه ما در چندین سال گذشته فقط بیماری را تشخیص داده ایم و از شدت تخریب آن سخن گفته ایم، آیا اقدامی هم برای بهبود این وضعیت انجام داده ایم.

شانه خالی کردن از زیر بار مسولیتی که به علت عدم توجه کافی در سال های گذشته دچارپیچیدگی و سردرگمی شده، نمی تواند برآورده کننده انتظارات جامعه باشد. امروز بسیاری از جوانان به سبب عدم نظارت کافی و غیرکارشناسی در دام بسیاری از فسادهای اخلاقی و اجتماعی گرفتار شده اند که بسیاری از آنها حتی قادر به بازگشت در کانون خانواده نیستند. حال بیایید یک سوال از خودمان بپرسیم؛ مسول رسیدگی و نجات این جوانانی که به خطا و اشتباه طی مسیرکرده اند برعهده کیست؟ آیا با بی تفاوتی های ما محکوم به سرزنش و نابود شدن هستند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد