صنایع دستی

 مقدمه

 هنرهای سنتی، مجموعه هنرهای،اصیل ،بومی و مردمی هر کشور است که ریشه های عمیق و استوار در اعتقادات و باورداشت ها ، آداب ، عادات، رسوم ، سنن و در مجموع فرهنگ معنوی جامعه دارد.

 هنرهای سنتی ایران گروهی از هنرهای پر پیشینه کشورمان نظیر صنایع دستی ، خط و خوشنویسی ، معماری سنتی ، موسیقی سنتی ، نمایش های سنتی (منجمله تعزیه) ، لباسهای سنتی ، و ... را شامل می شود که هریک برای خود جایگاه خاص و ویژه ای داشته و دارد و در طول تاریخ با تحولات و فراز و فرودهای متعددی روبه رو بوده و در حال حاضر هم تبلور عینی فرهنگ و هنر اصیل و پر مایه ایران اسلامی است.

بدون شک صنایع دستی شاخص ترین هنر سنتی ایران است ولی هر یک از دیگر هنرهای سنتی نیز به سهم خود دارای ارزش و اعتبار خاص و ویژه ای بوده که اطلاع و آگاهی از دقایق و ظرایف آن برای همگان و به ویژه پویندگان راه هنر و فرهنگ کشورمان ضروری است.

بر اساس آخرین تعریفی که از هنرهای سنتی ، توسط فرهنگستان هنر به عمل آمده است : (هنرهای سنتی ) ، هنرها و صنایع بدیعی است که جوهر آن برگرفته از مبدإ و حیاتی بوده و دارای صورتی متناسب با آن گوهر است و تاسیس آن به نحوی به اولیاء دین و یا تجلیات باطنی هنرمندان مربوط می شود و طی قرون متمادی از طریق هنر مندان و هنروران با حفظ آداب معنوی ، سینه به سینه به عنوان میراثی گرانقدر به ما رسیده است هنرهایی که افزون بر اصول ثابت ، دارای فروغ متغیری است که سبب تطبیق آن با شرایط هر دوره شده   است.

 آشنایی با صنایع دستی

صنایع دستی چیست؟

در کلیه ی کشورهای جهان ، بدون استثناء صنایع، به چهار دسته صنایع سنگین ، سبک ، کوچک ، و دستی تقسیم می شود که هر یک دارای خصوصیاتی منحصر به خود است و برای شناخت بیشتر صنایع دستی و اهمیت آن می بایست بدواًتعاریف ، ویژگیها و دامنه ی عمل رشته های مختلف این صنعت خاص مورد بررسی قرار گیرد.

١- صنایع سنگین: صنایع سنگین که زمینه ساز توسعه اقتصادی هر کشور است و از آن به عنوان « صنایع مادر» یا «صنایع کلیدی » نیز یاد می شود نیازمند سرمایه گذاری بسیار زیاد ، ماشین آلات وتجهیزات عمده و نیروی انسانی برخوردار از تخصص های فنی بالا است نظیر صنایع نفت، پترو شیمی ، مس ، آلومینیوم ، ذوب آهن و...

٢- صنایع سبک : صنایع سبک که در مقایسه  با صنایع سنگین نیازمند تجهیزات کمتر و به همان نسبت سرمایه ی کمتر و نیروی انسانی با تخصص های نسبتا پایین تر است ، در واقع حد فاصل صنایع سنگین و صنایع کوچک محسوب می شود و لازمه ی استقرار آن بهره گیری از ماشین آلات خودکار و نیمه خودکار بوده و بیشتر صنایع نساجی ، چرم ، پوست ، مواد غذایی ، وسایل الکتریکی خانگی و ... را تحت پوشش قرار می دهد.

٣- صنایع کوچک : صنایع کوچک  به طور عمده حالت کارگاهی دارد و علاوه بر شهر ها قابل استقرار در روستاهاست در مقایسه با صنایع سبک به نیروی انسانی کمتر و تجهیزات و وسایل محدود تری نیاز دارد و محتاج سرمایه گذاری زیاد نیست. در این رشته از صنعت ، بخشی از کار تولید توسط ماشین  قسمتی دیگر توسط نیروی بدنی کارگران انجام می شود و صنایعی نظیر بلوک زنی ، تراشکاری ،  پیچ و مهره سازی ، پلاستیک سازی ، عینک سازی ، کفش ماشینی و... را در بر می گیرد.

٤- صنایع دستی : صنایع دستی که می تواند هم حالت کارگاهی و هم حالت خانگی داشت باشد همانند صنایع کوچک قابلیت استقرار در شهر و روستا را دارد وبدون نیاز به تکنولوژی پیشرفته بیشتر متکی به متخصص های بومی و سنتی است و قسمت اعظم مواد اولیه ی مورد مصرف آن از داخل کشور قابل تهیه و تامین است.

افزون بر این ، صنایع دستی دارای ویژگیهای هنری و مصرفی به طور توامان بوده و علاوه بر داشتن جنبه های مصرفی قوی ، برخوردار از بینش ، ذوق ، اندیشه و فرهنگ تولید کننده نیز هست و در مجموع می توان آن را یک« هنر –صنعت » نامید. چرا که هم ویژه گیهای یک صنعت را داراست و هم ضمن برخورداری از خصوصیات هنری ، هنر محض محصوب نمی شود و به پشتوانه ی کار آیی های مصرفیش و از آنجا که قابلیت تولید و تکرار دارد بیشتر جزو گروه هنرهای کاربردی قرار می گیرد.

الف: تعاریف صنایع دستی :

در «دایره المعارف بریتانیا » ضمن تعریف معنای واژه ی صنایع دستی آمده است که : «صنایع دسته به آن گروه از صنایع گفته می شود که مهارت، ذوق و بینش انسان در تولید آن نقش اساسی دارد » و از دیدگاه «استاد علی اکبر دهخدا » صنایع دستی عبارت است از : «آنچه با دست ساخته می شود ، از پارچه و قالی ، ساخته های فلزی و غیره – مقابل صنایع ماشینی » و «استاد دکتر محمد معین » را عقیده بر این است که « صنایع دستی ، شامل صنعت هایی که دست در آن دخیل است مانند پارچه بافی و قالیبافی می شود. » به موجب تعریف دیگری «صنایع دستی به آن رشته از صنایع اطلاق می شود که تمام یا قسمتی از مراحل ساخت فرآورده های آن با دست انجام گرفته و در چهارچوب فرهنگ و بینش های فلسفی و ذوق و هنر انسان های هر منطقه با توجه به میراث های قومی آنان ساخته و پرداخته می شود.» آخرین تعریفی که از صنایع دستی توسط گروهی از کارشناسان سازمان صنایع دستی ایران اراِیه شده چنین است : صنایع دستی به مجموعه ای از «هنر - صنعت ها » اطلاق می شود که به طور عمده با استفاده از مواد اولیه ی بومی و انجام قسمتی از مراحل اساسی تولید به کمک دست و ابزار دستی موجب تهیه و ساخت محصولاتی  می شود که در هر واجحد ان ذوق هنری و خلاقیت فکری صنعتگر سازنده به نحوی تجلی یافته و همین عامل وجه تمایز اصلی این گونه محصولات از مصنوعات مشابه ماشینی و کارخانه ای  است.

با این حال از آنجا که تاثیر فوق العاده ی سنت ها و رسوم منطقه یی در صنایع دستی به خوبی قابل رویت است. تعریف مشخص و معینی به عنوان یک تفریف استاندارد از آنچه صنایع دستی نامیده می شود ، نمی توان به دست داد . ولی با توجه به تعاریف فوق الذکر و سایر تعاریف ی که تاکنون در این زمینه عنوان شده می توان ویژگی های زیر را برای محصولات دست ساخته قایل شد.

ب" ویژگیهای صنایع دستی :

١ -انجام قسمتی از مراحل اساسی تولید توسط دست و ابزار و وسایل دستی برای تولید هر یک از فرآورده های دستی مراحل متعددی طی می شود. ولی انجام کلیه این مراحل به وسیله دست و ابزار و وسایل دستی الزامی نبوده و چنانچه تنها قسمتی از مراحل اساسی تولید به این طریق انجام شود ، محصول تولید شده با توجه به مواردی که در تعریف ذکر شده ، صنایع دستی محسوب می شود.

٢-حضور مؤثر و خلاق انسان در تولید و شکل بخشیدن به محصولات ساخته شده و امکان ایجاد تنوع و پیاده کردن طرحهای مختلف در مرحله ی ساخت این گونه فرآورده ها.

٣-تامین قسمت عمده ی مواد اولیه ی مصرفی از منابع داخلی.

٤-داشتن بار فرهنگی (استفاده از طرحها ، نقش ها ، و رنگ آمیزی اصیل، بومی و سنتی َ)

٥-عدم همانندی وعدم تشابه فرآورده های تولیدی با یکدیگر.

٦-عدم نیاز به سرمایه گذاری زیاد در مقایسه با صنایع دیگر.

٧-عدم نیاز به کارشناس و متخصص خارجی.

٨-دارا بودن ارزش افزوده زیاد در مقایسه با صنایع دیگر.

٩-قابلیت ایجاد و توسعه در مناطق مختلف ( شهر ، روستا ، و حتی در جوامع عشایری)

١٠- قابلیت انتقال تجربیات و رموز و فنون تولیدی به صورت سینه به سینه و همچنین طبق روش استاد و شاگردی و نیز به شیوه های آموزش مدون و نهایتا اموزش آکادمیک و دانشگاهی .

 

 

ج: طبقه بندی صنایع دستی :

صنایع دستی کشورمان را می توان از جهات مختلف طبقه بندی کرد ولی از آنجا که روش و تکنیک تولید فرآورده های دستی یکی از مهمترین وجوه تمایز این صنعت است  ،لذا در این جا طبقه بندی به طور عمده برمبنای روش و تکنیک ساخت این گونه محصولات به عمل آمده است :

١- بافته های داری : محصولاتی که به کمک دارهای افقی یا عمودی مستقر در زمین در زمان بافت،تولید می شود بافته های داری محسوب میشود. مثل قالی ، گلیم ، چنته ، رویه پشتی و بعضی از انواع زیلو.

٢-دستبافی ( نساجی سنتی ): که فرآورده هایی که به کمک دستگاهای بافندگی دو وردی ، چهار وردی ، شش وردی ، هشت وردی ، و ژاکارد دستی تولید می شود ، دستبافی  محسوب می شود. نظیر جاجیم ، ترمه ، زری ، شال و انواع پارچه های پنبه ای ، پشمی ، و کرکی .

از جمله خصوصیت این رشته از صنایع دستی این است که اولا کلیه ی مراحل سه گانه ی بافندگی (ایجاد دهنه ی کار ، پود گذاری ودفتین زدن ) با حرکات دست و پا انجام می شود. ثانیا امکان استفاده از پودهای رنگی به میزان نامحدود و همچنین تنوع طرح بافت با در اختیار داشتن و کنترل حرکات وردها میسر می شود که این امر نشانگر حضور مؤثر و خلاق انسان در تولید است.

٣-بافتنی : انواع مصنوعاتی که با کمک میل وقلاب ونظایر آن و با الیاف طبیعی تولید می شود جزء بافتنی ها به حساب می آید نظیر دستکش ، جوراب، کلاه ، شالگردن ، روسری و...

٤-روکاری و رودوزی : کلیه مصنوعاتی که از طریق دوختن نقوش سنتی بر روی پارچه های بدون نقش و یا کشیدن قسمتی از نخهای تار و پود پارچه به وجود می آید در گروه « رودوزی »و یا « روکاری » جا ی دارد  ،نظیر : سوزندوزی ، قلابدوزی ، ملیله دوزی ، خامه دوزی ، خوس دوزی ، گلابتون دوزی ، پته دوزی و ...

٥-چاپ های سنتی : کلیه ی پارچه هایی که به وسیله قلم مو ، مهر و نظایر آن رنگ آمیزی شده و نقش می پذیرد جزء چاپهای سنتی به حساب می اید مانند چاپ قلمکار و چاپ کلاقه های (باتیک )

٦-نمد مالی : انواع مصنوعاتی که بر اثر درگیری و متراکم کردن پشم و کرک در شرایط فنی مناسب از طرق ورز دادن تهیه می شود جزء گروه نمد مالی است. نظیر کلاه نمدی ، پالتو نمدی (کپنگ) ، نمد زیر انداز و نمد پادری.

٧-سفالگری و سرامیک سازی : به محصولاتی که با استفاده از گل رس و همچنین گل حاصله از سنگهای کوارتز و کایولن به کمک دست و چرخ سفالگری ساخته و سپس پخته می شود سفال و سرامیک اطلاق می شود. برای تکمیل اشیاء ساخته شده در نقاط مختلف کشور بر حسب سنت و رسوم اقدام به نقاشی ، کنده کاری و یا ایجاد نقوش برجسته روی آنها شده و از لعاب مناسب برای پوشش سطح اشیاء استفاده می شود. محصولات تولید شده این گروه شامل انواع پارچ و لیوان ، ظروف غذاخوری گلدان و... است.

٨شیشه گری : محصولاتی را که از طریق شکل دادن مواد معدنی ذوب شده در کوره نظیر : سلیس ، خرده شیشه ، و یا ترکیبی از این دو با استفاده از روش دمیدن توسط لوله مخصوص و کاربرد ابزار دستی شامل انبر ، قیچی و غیره حاصل می شود شیشه دست ساز می نامند که شامل مراحل تکمیلی و تزیینی دیگری نظیر نقاشی وتراش هم می شود..

٩-تولید فرآورده های پوست وچرم : محصولاتی که با استفاده از پوست و چرم دباغی شده و شیوه ی سنتی تولید می شود نظیر : پوستین ، کلاه پوستی ، چاروق ، محصولات تکمیلی چرمی ( نظیر :  تلفیق  چرم بامحصولات دستباف ) جزء این گروه است.

١٠-ساخت محصولات فلزی و آلیاژ : فرآوره های که به شیوه سنتی و با استفاده از ابزار دستی و انواع فلزات ( مس ، نقره ، طلا و آهن ) و انواع آلیاژهای ( برنج و ورشو ) تولید می شود نظیر: انواع ظروف خانگی ، چاقو و قند شکن ، قلم تراش ، قفل و ... جزء این گروه است.

١١-سنگتراشی و حکاکی روی سنگ : شامل مصنوعاتی می شود که مواد اولیه اصلی آن را انواع سنگ ها ، نظیر فیروزه ، سنگ مرمر ، سنگ یشم، سنگ سیاه ، سنگ سفید ( آلا باستر ) و... تشکیل می دهد و به کمک ابزار و وسایل مختلف تراشیده یا حکاکی می شود نظیر : انواع ظرف ، پایه  چراغ ، قاب عکس ، انواع نگین و...  .

١٢-قلم زنی ، مشبک کاری و حکاکی روی فلزات و آلیاژها : ( هنر-صنعتی) است که طی آن طرحها و نقوش سنتی با استفاده از قلم ، چکش و سایر ابزار دستی بر روی اشیاء ساخته شده از فلز یا آلیاژ شکل می گیرد.

١٣-خراطی چوب: خراطی شیوه ای از تولید محصولات چوبی است که طی آن توسط ابزار و وسایل مختلف و به ور عمده به وسیل دستگاه خراطی اشیایی نظیر: انواع قلیان ، گهواره ، پایه ی آباژور و ظروف مختلف ساخته و پرداخته می شود.

١٤-ریزه کاری و نازک کاری چوب : روشی از ساخت فرآورده های چوبی است که طی ان به وسیله وسایل تجاری نظیر : اره ، رنده ، سوهان ، مغار و... قطعات کوچک چوبی آماده شده به صورت روکش بر روی بدنه ی چوبی چسبانده و تحت فشار شکل گرفته و از این طریق انواع شکلات خوری ، زیر سیگاری ، قاب عکس و نظایر آن تولید و عرضه می شود.

١٥-منبت کاری ، کنده کاری ، و مشبک کاری چوب: شیوه ای دیگر از تولید محصولات چوبی است که طی آن طرحها و نقوش سنتی با استفاده از مغار ، تیشه  ، اره و سایر ابزار تجاری بر روی چوب های مرغوب و بادوام شکل می پذیرد.

١٦-حصیر بافی : منظور از حصیر بافی که ضمناً بامبو بافی ، مروارید بافی ، ترکه بافی ، سبد بافی و چیغ بافی رانیز شامل می شود.همان بافت رشته های حاصله از الیاف سلولزی (گیاهی ) به کمک دست و ابزار ساده دستی است که طی آن محصولات مختلفی نظیر : حصیر زیر انداز ، سفره حصیری، انواع سبد ، انواع ظرف ، و... تولید می شود. در مورد چیغ بافی ذکر این نکته ضروری است که افزون بر الیاف گیاهی ضمن بافت از نخ پشمی رنگ شده نیز برای ایجاد نقوش و طرحهای سنتی استفاده می شود.

١٧-خاتم سازی: روشی از تولید فرآورده های چوب یاست که طی آن با استفپاده از روگش حاصله از به هم چسباندن قطعات گوچک فلزات ، استخوان و انواع چوب در اشکال و طرحهای سنتی ( به طور عمده به صورت هندسی ) و به کمک ابزار و وسایل مختلف فراورده هایی نظیر : انواع قاب عکس ، شکلات خوری ، جا سیگاری ، میز ، صندلی و.... ساخته می شود.

١٨-معرق کاری : ترسیم طرحها و نقش های سنتی بر روی زمینه ی چوبی ، سرمیک و سنگ و خالی کردن داخل خطوط طرحها و پر کردن فضای خالی شده به وسیه ی قطعات آماده شده چوبی ، سرامیک ، فلزی ، صدفی ،  سنگی رامعرق کاری می گویند.

١٩-کاشی گری : هنری است پر سابقه که طی آن انواع کاشی ها با استفاده از طرحها ونقش های سنتی برای استفاده در ابنیه ی مذهبی و تاریخی از طریق قالب گیری گل رس ، پختن آن در کوره و لعاب زنی ، نقاشی و پخت مجدد در کوره ساخته و پرداخته می شود.

٢٠-ملیله کاری : منظور ساخت اشیاء مختلف نظیر : سرویس چایخوری، تنگ و همچنین برخی از زینت آلات با استفاده از مفتولهای نقره ، طلا و مس به کمک ابزار و وسایل ساده فلز کاری نظیر : حدیده ، انبر ، قیچی، کوره ی مخصوص و... است 

٢١-میناکاری : در اینجا مراد ساخت بدنه ی فلزی ، لعاب کاری ، پخت ، نقاشی و پخت مجدد اشیاء در کوره است که تمامی این مراحل به کمک ابزار و وسایل ساده و استفاده از طرحهای اصیل و سنتی در مرحله نقاشی انجام می پذیرد.

٢٢-ساخت اشیاء مستظرفه هنری : در اینجا منظور ساخت اشیاء و وسایل ظریفه ای است که در آنها عامل هنر به مراتب بیش از فنون تولیدی دخالت دارد و شامل نگارگری ، نقاشی روی صدف ، نقاشی روی چرم ، لاکی روغنی و تذهیب می شود.

٢٣-ساخت زینت آلات : در این جا مراد ساخت  تولید انواع جواهرات محلی و همچنین انواع زیور آلات و دیگر زینت آلات با استفاده از طلا ، نقره و انواع آلیاژها است.

٢٤-ساخت سایر فرآورده های دستی : منظور ساخت سایر محصولات دستی نظیر : فیروزه نشانی ( فیروزه کوبی )  ،طلا کوب روی فولاد  ،انواع عروسک های محلی ، تخت کشی گیوه ( آجیده ولته ای ) و... است که با ابزار ووسایل دستی و بااستفاده از طرحهای سنتی ساخته و پرداخته می شود.

«اثرات اقتصادی و اجتماعی صنایع دستی »

تحولات اقبصادی و اجتماعی دوران پس از جنگ جهانی دوم ، از جمله رشد فزاینده جمعیت سیاست تامین اشتغال کامل به وسیلهی دولتها به ویژه رقابت در زمینه ی توسعه اقبصادی و افزایش درآمد سرانه در کشورهای در حال توسعه ، مسایل گوناگونی را مطرح و اتخاذ تدابیری فوری را اجتناب ناپذیر می ساخت ، یکی از راه حلها و ظاهرا ساده ترین آنها ، الگو پذیری از کشورهای پیشرفته و صنعتی کردن ممالک در حال توسعه بود. از این رو کلیه منابع مالی و انسانی در این راه بسیج و تمامی تمهیدات به کارگرفته شد ولی نتایج حاصله جز در پاره ای موارد ، جندان موفقیت آمیز نبود ، زیرا اجرای طرحهای عظیم صنعتی به موازات مزایایی که داشته و دارد نمی توانست مشکل اساسی کشورهای در حال توسعه که ایجاد کار و اشتغال دایم برای توده های وسیع انسانی است را به طور کامل حل کند. چرا که اولا اجرای طرحهای بزرگ صنعتی نیاز به سرمایه گذاری های کلان دارد که با استفاده از ماشین آلات سنگین و متخصصان خارجی امکان پذیر است و ممالک در حال رشد با منابع ارزی محدود خود ، امکانات زیادی در این زمینه ندارند ، ثانیا ماشین آلات جدید اغلب با استفاده از اتوماسیون کامل و با معدودی کارگر فنی اداره می شود و نقش فعالی در ایجادکار و بالا بردن سطح اشتغال ندارد.

کشورهای در حال توسعه معمولا دارای باف اقتصادی خاص خود است، زیرا بخش قابل ملاحظه ای از نیروی انسانی انها در خدمت کشاورزی و دامپروری است و فعالیتهای صنعتی نیز با بازدهی ناچیز در قلمرو صنایع مونتاژ محدود می شود و این خصوصیات همراه با ویژگیهای دیگر مانند درصد رشد فوق العاده جمعیت  ، پایین بودن میزان برداشت محصول در واحد سطح ونداشتن بسیاری از امکانات زیربنایی موجب شده است که این گونه ممالک نتوانند با اقتباس از الگوهای توسعه ی اقتصادی ممالک پیشرفته به موفقیت قابل ملاحظه ای دست یابند. با توجه به این واقعیت و این که ممالک در حال توسعه به خوبی احساس کرده اند که روز به روز فاصله آنها با کشورهای پیشرفته افزوده میشود کوشش کردند که از امکانات بالقوه موجود خود برای پر کردن لا اقل بخشی از این فاصله استفاده کنند و برخی از این گونه کشورها نظیر هند ، پاکستان ، چین ، مکزیک و... که دارای صنایع دستی پر سابقه و با پشتوانه بودند ، صنایع دستی را به عنوان یک رشته مکمل در اقتصاد خود مورد حمایت و تقویت قرار دادند و از این رهگذر به نتایج مطلوبی دست یافتند.

صنایع دستی دارای اثرات قابل ملاحظه ای در بر طرف کردن و تخفیف و تعدیل مسایل اجتماعی و توسعه ی اقتصادی است که ذیلاًاین مهم از ابعاد مختلف مورد بررسی قرار می گیرد:

نقش صنایع دستی در بالا بردن سطح اشتغال :

بدون تردید یکی از دلایل مهم در توجیه جنبه های مثبت صنایع دستی مربوط به اثرات آن در مبارزه با انواع بیکاری است ، بیکاری یکی از مساﺋل پیچیده و بغرنج کشورهای رو به رشد است که مولود افزایش سریع جمعیت است ، در بین انواع بیکاری متداولترین آن در ممالک در حال توسعه ، بیکاری پنهان است . مخصوصاً در آن دسته از کشورها که هنوز ساختمان جامعه ی کشاورزی و روستاﺋی به صورت سنتی و کهن باقیمانده  است بیکاری پنهان کاملاً به چشم می خورد به این معنا که مثلاً برای بهره برداری از 2 هکتار زمین ٦ نفر ظاهراً به کار اشتغال دارند ولی در حقیقت می توان گفت ٤ نفر آنها زاﺋدند یعنی ٢ نفر با استفاده از وسایل جدید کشاورزی می توانند به سهولت ٢ هکتار زمین را مورد بهره برداری قرار دهند، بنابر این ضرورت دارد تا امکانات اشتغال برای این نیروی ظاهراً دارای کار و لی واقعاً بیکار فراهم شود چرا که در غیر این صورت با ورود ماشین آلات کشاورزی بیکاری پنهان به بیکاری کاملاً  آشکاری  تبدیل می شود که اگر امکان به کار گیری افراد در محیط روستا نباشد ناچار نیروی کار به مهاجرت دست خواهند زد و مهاجرت بی رویه به شهر ها خود به خود به وجود آورنده ی بسیاری از معضلات فعلی کشورهای جهان سوم از جمله کشورمان است زیرا نیروی مهاجرت کننده به شهر ها اغلب به علت فقدان امکانات کافی برای جذب آنان در بخشهای مولد ، به کارهای کاذب شهری و... می پردازند و مشکلات موجود در زمینه های بهداشت ، مسکن ، آموزش و... را نیز شدت می بخشد. خوشبختانه امروز با امکانات گسترده ای که در زمینه ی فروش داخلی و صدور صنایع دستی به کشورهای خارجی وجود دارد ، می توان برای این نیروی زاﺋد در بخش کشاورزی ، شغل و درآمد ایجاد کرد و از مهاجرت بی رویه ی آنان به شهرها جلوگیری کرد. حتی هرگاه بخش کشاورزی دارای نیروی انسانی زاﺋد نباشد باز به علت خصوصیات بارز فعالیت مزبور که فصلی بودن آن است، کشاورز در مدتی از سال ( حدود ٦ماه ) بیکار و غیر مولد است که با مکانیزه شدن کشاورزی این زمان افزایش یافته و گاه به 8 ماه نیز می رسد و مسلم است که برای ماههای بیکاری کشاورزان وخانواده ی آنان باید فکر اساسی شود زیرا در غیر این صورت با توجه به بیکاری آنان از یک طرف و ناکافی بودن درآمد حاصل از کشاورزی برای اداره ی خانواده پر جمعیت روستاﺋی از طرف دیگر ، روستاییان چاره ای جز مهاجرت به شهر ها نخواهند داشت. امروزه به تجربه ثابت شده است که ایجاد امکانات رفاهی نظیر : آب ، برق ، جاده و برخی از تسهیلات آموزشی و بهداشتی به تنهایی برای ماندن جمعیت در روستاها کافی نیست بلکه عامل مهم و اساسی ، ایجاد شغل و درآمد برای ماههای بیکاری و فراغت روستاییان است و صنایع دستی با قابلیتها و خصوصیات ویژه ی خود از جمله عدم نیاز به سرمایه گذاری زیاد و امکان ایجاد و توسعه ی آن در مناطق روستایی به ویژه در داخل محل سکونت روستاییان می تواند چنین نقش مهمی را به نحو مطلوب ایفا کند چنانچه در حال حاضر نیز در تعداد زیادی از روستاها کشاورزان و خانواده شان با پرداختن به صنایع دستی و تولید محصولاتی نظیر قالی ، گلیم، پارچه های دستباف ، سفال ، و... به درآمد جنبی قابل توجهی دست یافته اند و همین امر عامل مهمی درجلوگیری از مهاجرت آنان به شهرها بوده است افزون بر آن در برخی مناطق (نظیر مناطق کویری ) به سبب فقدان امکانات کشاورزی و یا فعالیتهای صنعتی به صورت جدید ، صنایع دستی و خانگی می تواند مهمترین منبع کار واشتغال باشد.

نقش صنایع دستی در ازدیاد درآمد سرانه :

امروزه در بین کشورهای مختلف تلاش برای ازدیاد درآمد سرانه به صورت رقابتی پایان ناپذیر در آمده است و چنین به نظر می رسد که اگر کشورهای جهان سوم حتی بتوانند فاصله و شکاف کنونی که بین آنها و ممالک پیشرفته صنعتی وجود دارد را حفظ کنند در برنامه های خود توفیق حاصل کرده اند ، از این رو تردیدی نیست هر عاملی که به افزایش درآمد سرانه ی کشورهای درحال توسعه کمک کند در خور اهمیت است وصنایع دستی به علت داشتن مزایایی نظیر کار طلب بودن آن، سادگی تکنیک و عدم احتیاج به آموزش فنی وسیع وتاثیر فوق العاده ی آن در افزایش سطح اشتغال و... بیش از هر فعالیت اقتصادی دیگر زمینه برای توسعه و پیشرفت دارد بخصوص در مناطق روستایی و عشایری صنایع دستی می تواند به عنوان دومین منبع درآمد و در پاره ای از مناطق کشور حتی به عنوان مهمترین عامل کار و درآمد به حساب آید. خوشبختانه در دهه های اخیر با توسعه ی راههای ارتباطی و شبکه ی حمل ونقل ، امکان دسترسی روستاییان به بازارهای شهری خیلی بیشتر از سابق شده و با صرف کمترین هزینه و در کوتاهترین مدت می توان فراورده های دستی را به خریداران شهری عرضه کرد.

نقش صنایع دستی در تولید ملی

از آنجا که تولید صنایع دستی اساساً متکی به منابع داخلی است از این رو به طور معمول بیش از ٩٠ درصد ارزش داده ها در این رشته که به طور عمده شامل نیروی کار ، مواد اولیه ی مصرفی و وسایل و ابزار کار است در داخل کشور قابل فراهم شدن است و طبعاً هر گونه افزایش در میزان تولید و فروش فرآورده های دستی اثر مستقیمی در ازدیاد «تولید ناخالص ملی » دارد . اذا امروزه برخی از ممالک در حال توسعه که در حقیقت صاحبان اصلی صنایع دستی هستند به جای صدور مواد خام نظیر پنبه ، پشم ، کنف ، پوست، چوب، ابریشم و... تلاش برآن دارند که این گونه مواد را به مححصولات دستی که تجربه و تبحر در ساخت و پرداخت آنرا دارند تبدیل کرده و فراورده های تولید شده خود را که دارای ارزش افزوده ی فوق العاده ای است به کشورهای پیشرفته صادر کنند. متاسفانه به علت فقدان آمار و اطلاعات دقیق از میزان تولید سالانه محصولات صنایع دستی در کشورهای روبه رشد که تاحد زیادی ناشی از اهمیت عامل «خود مصرفی » این فرآورده ها در مناطق روستایی و عشایری و عدم عرضه آن در بازار است ، تعیین سهم واقعی صنایع دستی در مجموع تولیدات ملی کشورهای مختلف جهان امکان پذیر نیست ولی به برخی از برآوردها وتخمین ها دراین مورد می توان اشاره کرد. از جمله آنکه صنایع دستی در درآمد ملی هند سهمی معادل ١٤ درصد را دارا بوده و بسیار ی از کشورها ی رو به رشد سهم صنایع دستی در درآمد ملی را بین ٨ تا ١٦ درصد ذکر کرده اند.

نقش صنایع دستی در توسعه گردشگری و مبادلات فرهنگی :

 صنایع دستی یکی از مظاهر فرهنگی و هنری محسوب می شود ونظر به این که هر فرآورده ی دستی بازگو کننده خصوصیات تاریخی ، اجتماعی و فرهنگی کشور محل تولید است می تواند هم عامل مهمی در

شناساندن فرهنگ و تمدن به حساب آید هم آن که موجبی برای جلب وجذب گردشگران قلمداد شود امروزه دیگر تنها آثار تاریخی وسیله جذب توریست به ممالک در حال توسعه که اکثراً دارای تمدنی کهن هستند، نبوده بلکه همراه آن فرآورده های دستی با طرحها و اصالتهای ویژه ی خود مطرح بوده و میتواند مکمل دیدنی های تارخی هر کشور باشد ، تا آن جا که در برخی از کشورها که مهد صنایع دستی هستند در کنار مراکز تولید عمده ی محصولات دستی ، امکانات گردشگری فراهم شده تا جهانگردان ضمن اقامت در این گونه مراکز از نزدیک با چگونگی تولید مصنوعات دست ساخته آشنا شوند. به این تربیت ملاحظه می شود که صنایع دستی و صنعت گردشگری بر یکدیگر اثر متقابل داشته و می توانند موجبات رشد و توسعه یکدیگر را فراهم سازند

نقش صنایع دستی در توسعه صادرات :

از جمله مشخصات کشورها ی در حال توسعه ، اقتصاد تک محصولی واتکاء به یک یا ندرتاً چند قلم محدود کالای صیادراتی است. ضمن آن که اغلب این گونه ممالک صادر کننده مواد خام نظیر : نفت ،پنبه ، قهوه ، مس ، کنف، و نظایر آن هستند. متاسفانه تجربیات حاصله از بازرگانی بین المللی نشان داده  بامختصرکاهش دربهای جهانی این مواد، به یکباره تراز پرداختهای ممالک صادر کننده این گونه مواد دچار عدم موازنه می شود که گاه حیات اقتصادی آنها را تهدید به نابودی میکشد. از طرفی بنیان اقتصادی ممالک در حال توسعه به گونه ای است که برای اجرای برنامه های توسعه ی اقتصادی  واجتماعی و حتی درمواردی برای تامین حداقل نیازهای خود به ارز احتیاج دارند که این امر در گرو امکان صدور مواد و محصولاتشان به خارج است. لذا توسعه ی صادرات اعم از صدور مواد خام ، کالاهای نیمه ساخته و صنایع دستی و در نتیجه ایجاد درآمدهای ارزی ، از شرایط اساسی توسعه اقتصادی است. در سالها ی اخیر صدور محصولات دستی نه تنها توسط کشورهای جهان سوم بلکه توسط برخی از ممالک پیشرفته نیز مورد توجه خاص قرار گرفته و به ویژه کشورهای مهد صنایع دستی می کوشند تا با اتخاذ تدابیر حمایتی و سیاستهای تشویقی موجبات رشد و توسعه صادرات صنایع دستی که یکی از اقلام مهم صادراتی آنها به حساب می آید را فراهم کنند. موفقیتهای حاصله در زمینه ی صدور گسترده ی محصولات دستی ناشی از عوامل زیر است:

١-عدم مشابهت و فقدان جنبه ی رقابتی فرآورده های دست ساز با تولیدات صنعتی کشورهای پیشرفته . در این خصوص باید گفت که کشورهای پیشرفته به عنوان تقاضا کننده مطرح بوده و کشورها ی در حال توسعه حکم عرضه کننده را دارند ( برخلاف کالاهای صنعتی ).

٢-ارزانی نسبی قیمت صنایع دستی به علت پایین بودن سطح دستمزدها در ممالک در حال توسعه .

٣-بالا بودن قدرت خرید و «تمایل نهائی به مصرف » مردم در کشورهای پیشرفته و علاقه آنان به خرید و استفاده از اشیاء هنری - مصرفی .

٤-رعایت برخی ملاحظات اجتماعی و سیاسی از طرف کشورهای پیشرفته که موجب تعیین سهمیه و معافیتهای گمرکی برای فرآورده های دستی صادراتی ممالک جهان سوم شده است.  

  ابعاد فرهنگی و هنری صنایع دستی

معمولاً صنایع دستی را به «هنر – صنعت » یا «هنر کاربردی » (Applied Art) در برابر «هنر محض» (PureArt) تعبیر میکنند. به بیان دیگر صنایع دستی به صورت حلقه ی مشترکی است میان هنر و صنعت.

در روند تکاملی صنایع دستی نیز غالباً مشاهده می شود که یک هنر بومی در برخورد با نیازهای زندگی ، حالت صرفاً ذوقی و تفننی خود را از دست داده و جنبه ی کاربردی و رفع نیاز پیدا کرده است. نمونه ی بارز این دگرگونی در سوزن دوزی بلوچ مشاهده می شود که تا چهل سال پیش به صورت یک کار تزئینی ، زنان بلوچستان روی لباسهای محلی خود انجام می دادند ولی امروزه اشیاء و محصولات گوناگونی که مصرف شهر ی دارد با استفاده از نوار سوزن دوزی بلوچ تولید و عرضه می شود بدون آن که کوچکترین دخل و تصرفی در اصالت طرحها و رنگبندی سوزن دوزی بلوچ صورت گرفته باشد نتیجتاً این تحول ، ابعاد هنر اصیل و بومی بلوچستان را گسترش داده و گروه های بیشتری را به صورت تولید کنننده و مصرف کننده در بر گرفته است که خود،تداوم آن راتضمین می کند. در حالیکه هنر محض در هر جامعه منحصر به قشری خاص بوه و در روند تحولات اجتماعی پشتوانه کافی برای استمرار آن وجود ندارد.

به علت ارتباط نزدیک صنایع دستی با فرهنگ و سنتها از یک سو و با ساختار اقتصادی از سوی دیگر ، مفهوم و قلمرو آن در همه ی کشورها ثابت و یکسان نیست. به گونه ای که درکشورهای صنعتی بیشتر محتوای هنری آن مطرح بوده و غالباً به شکل کاردر آتلیه(STUDIO CRAFt) در شهرها مشاهده می شود که طی آن اقلام محدودی از فرآورده های صنایع دستی توسط عده ای هنرمند که احتمالاً دوره های تخصصی هنر ی را نیز گذرانده اند تولید میشود. در حالی که در کشورهای جهان سوم صنایع دستی غالباً به شکل فراگیر و مردمی (Folk Crafts) در جوامع شهری و روستائی متداول است. آنچه که برجستگی خاص به صنایع دستی می دهد حفظ استقلال و خلاقیت فکری صنعتگر در ساخت اشیاء گوناگون است که موجب شده تا هر کالای دست ساز برای خود هویتی داشته باشد و این درست برخلاف حالتی است که در مورد محصولات ماشینی با تولید انبوه مشاهده میشود. در همین زمینه «ژاک آنکتیل » رئیس اسبق خانه صنایع دستی فرانسه سالها پیش گفته بود که : کارگر صنعتی به صورت یکی از اجزاء ماشین آلات کارخانه ای که در آن کار می کند در آمده زیرا همواره ملزم به انجام یک سلسله عملیات تکراری وملال آور بوده و فرصت هرگونه ابتکار و حتی فکر کردن از او سلب شده است.

 به این ترتیب مشاهده می شود که امروزه صنایع دستی بیشتر متوجه تولیداتی شده که متکی به ابتکارات و خلاقیتها ی فردی در امر تولید به صورت ایجاد تنوع فوق العاده در طرح ها، نقوش و رنگها است. در حالی که ایجاد هرگونه تنوع در محصولات مشابه کارخانه ای  صنعتی مستلزم صرف هزینه سنگین به صورت استفاده از ماشین آلات ودستگاههای جدید و حتی تغییر خط تولید خواهد بود. به علاوه برخی محدودیتها در تولید مصنوعات ماشینی مشاهده می شود مثلاً برای بافت پارچه در کارخانجات نساجی معمولاً یشتر از هفت رنگ مختلف نمی توان استفاده کرد در حالی که امکان استفاده از چهارده رنگ هم برای تولید یک قطعه پارچه دست بافت یا رنگرزی شده دستی وجود دارد. مجموع این ویژگیها هویتی خاص به محصول تولیدی هر صنعتگر و در مجموع به صنایع دستی یک کشور و یا گروهی از کشورهای یک منطقه که دارای تاریخ ، فرهنگ و هنر مشترک هستند داده است. آن هم در شرایطی که به گفته آقای «آندرس کلاسن » رئیس اسبق شورای جهانی صنایع دستی : شرکتهای چند ملیتی با تولیدات متحد الشکل خود در سراسر جهان درجهت محو فرهنگ و هویت ملی کشورها بی وقفه تلاش می کنند. لذا با توجه به تاثیر گذاری شدید و محیط وفضای اطراف بر روی صنعتگران دستی در آینده خطراتی غنای فرهنگی و اصالت صنایع دستی را تهدید میکند. به صورتی که در میان نقش مایه ها  و طرح های اصیل وبومی ورنی بافت عشایر ال سون استانهای اردبیل و آذربایجان شرقی متاسفانه و طی سالهای اخیر مشاهده شده که بافنده تصویر اتومبیل مامور اعزامی به منطقه رانیز بافته است. لذا این ضرورت کاملاً احساس می شود که سازمان های اجرائی مسئول و همچنین موزه ها ضمن تلاش درجهت احیاء و ترویج طرح های بومی و سنتی با الهام از محیط جغرافیائی  وآثار و بناهای تاریخی و بالاخره گلها  ، گیاهان و جانوران هر منطقه ، زمینه ی لازم برای تنوع هر چه بیشتر و جلوگیری از طرح های تکراری وملال آور و یا انحراف ذهن صنعتگران به موضوعات نامانوس بیگانه با فرهنگ و محیط خود را فراهم سازند.

برای این منظور در اغلب کشورهائی که صنایع دستی آنها دارای ابعاد وسیعی است نظیر : هند، اندونزی و فیلیپین ، مراکز طراحی Design Center)) زیر نظر شورای صنایع دستی مسئولیت شناسائی ، باز سازی و انتشار طرح ها و نقوش اصیل و بومی هر منطقه از کشور را برای صنعتگران آن منطقه بر عهده دارد. خوشبختانه در ایران نیز با توجه به وسعت سرزمین ، تنوع شرایط جغرافیایی ،وجود آثار و بناهای بی شمار تاریخی ، گوناگونی عادات و سنت ها ، زمینه ی بسیار مطلوبی برای ابداع و خلق طرح ها و نقوش قابل استفاده صنعتگران دستی با الهام از نقش مایه ها و طرح های قدیمی فراهم است. به گونه ای که نه تنها باید از نفوذ پدیده های مخرب بیگانه به قلمرو صنایع دستی ایران جلوگیری شود ،بلکه ضرورت دارد اصالت طرح های هر منطقه از کشور نیز حفظ شود. در این صورت دیگر لزومی نخواهد داشت تا طرح قالی کاشان عینا در منطقه سیستان و یا جنوب خراسان نیز بافته شود ، چه با این جابه جائی طرح ها نه تنها قالی بافت زابل یا بیرجند قالی کاشانی نیست بلکه به اعتبار جهانی قالی کاشان نیز لطمه وارد کرده است ، یا این که چه لزومی دارد سرامیک با طرح معروف «خورشید خانم » تولید شده در میبد یزد و برنده جایزه نمایشگاه های بین المللی عیناً در قریه مند گناباد تولید شود. تردیدی نیست که ایجاد مراکز طراحی برای فرش و صنایع دستی در مناطق مختلف کشور که به طور عمده متاثر از محیط وفرهنگ بومی منطقه باشد ، می تواند این نارسائی در حفظ اصالت و ویژگی طرح ها ونقوش صنایع دستی را برطرف سازد. در صورت عدم توجه به این موضوع ،در نتیجه ی توسعه ارتباطات و مراودات نه تنها شاهد اختلاط بلکه مسخ و بی ارزش شدن طرح ها ی رایج در صنایع دستی کشور خواهیم بود.

آشنائی با شورای جهانی صنایع دستی

با تاسیس سازمان ملل متحد ، حفاظت از میراثهای فرهنگی بشری به عهده ی «یونسکو » یا «سازمان تربیتی ِ، علمی و فرهنگی ملل متحد » و اگذار شد.

از سال ١٩٦٤ میلادی با تاُسیس «شورای جهانی صنایع دستی » (World CraftsCouncil) (که به طور اختصاری W.C.C نامیده می شود) به عنوان یکی از ارگانهای وابسته به یونسکو ، صنایع دستی و سنتی در قالب یک «هنر –صنعت » و به عنوان بخشی از زندگی فرهنگی و حیات اقتصادی ملل مورد توجه قرار گرفت.

شورای مذکور که ابتدا با تعداد محدودی از اعضاء کار خود را آغاز کرد ، اکنون حدو١١٠کشور جهان را در بر می گیرد و دبیر خانه آن در آتن (پایتخت کشور یونان ) قرار دارد.

مهمترین هدفهایی که این شورا به عنوان یک ارگان غیر انتفاعی و غیر دولتی دنبال می کند عبارت است از:

تشویق ،کمک و راهنمایی  صنعتگران دستی و همچنین بالا بردن سطح اطلاعات تخصصی و حرفه ای آنها با توجه به زمینه های متفاوت فرهنگی موجود در هر یک از کشورهای عضو.

حفظ وتقویت صنایع دستی و تجلی آن به عنوان رکن عمده ای از حیات فرهنگی ملتها.

ایجاد همبستگی میان صنعتگران دستی سراسر جهان.

لازم به توضیح است که از هر کشور تنها یک سازمان می تواند به عنوان نماینده صنعتگران آن کشور به عضویت شورا در آید و سازمان صنایع دستی ایران از سال١٣٤٧ به عنوان ارگان مسئول و متولی صنایع دستی کشور به عضویت شورای جهانی صنایع دستی در آمده است.

مهمترین منبع تامین هزینه های شورا ، کمک سالانه کشورهای عضو است که در قالب حق عضویت پرداخت می شود.

ارکان عمده شورا عبارت است از : مجمع عمومی و هیئت اجرائی . شورای جهانی صنایع دستی علاوه برمجمع عمومی پنج مجمع منطقه ای برای آسیا و اقیانوسیه ، آفریقا ، اروپا ، آمریکای شمالی  آمریکای جنوبی است که در راس هر یک از آنها یکی از معاونان شورای جهانی صنایع دستی قرار دارد

مجامع عمومی هر دو سال یکبار و مجامع منطقه ای به طور سالانه در یکی از کشورهای عضو تشکیل جلسه داده و طی آن درباره ی موضوعاتی که قبلاً از طریق تماس دبیرخانه شورا با اعضاء در دستور کار قرار گرفته است بحث وتبادل نظر می شود.

سایر فعالیتهای شورا برای رسیدن به اهداف یاد شده عبارت است از:

ایجاد ارتباط با سایر سازمانهای بین المللی واستفاده از کمکهای  آنها نظیر :یونسکو ، برنامه عمران ملل متحد (U.N.D.P) و بانک جهانی.

تماس ومذاکره با اتحادیه های اقتصادی بین المللی نظیر : جامعه اقتصادی اروپا درمورد تعدیل حقوق گمرکی و ایجاد تسهیلات بیشتر برای ورود صنایع دستی از کشورهای آسیا ، آفریقا و آمریکای لاتین.

فراهم کردن زمینه  و ایجاد ارتباط برای مبادله ی کارشناس و کار آموز میان کشورهای عضو.

برگزاری کنفرانس ها ، سمینارها و نمایشگاههای بین المللی صنایع دستی .

 تهیه و انتشار کتب و گزارشهای تخصصی و همچنین یک نشریه خبری که حاوی رویدادها ی مختلف صنایع دستی در سطح جهان است.

در مجموع باید گفت مهمترین نتیجه ای که از تلاشهای شورای جهانی صنایع دستی حاصل شده جلب توجه ملتها نسبت به اهمیت فوق العاده صنایع دستی در زندگی فرهنگی  ، اقتصادی و اجتماعی ملتها یشان است.

کشورهای عضو شورای جهانی صنایع  دستی عبارتند از :

کشورهای آمریکا ی لاتین

کشورهای آسیایی و اقیانوسیه

کشورهای آفریقائی

کشورهای اروپائی

آرژانتین

1

اسبرالیا

1

بورکینافاسو

1

اتریش

1

برزیل

2

جمهوری اسلامی ایران

2

مصر

2

بلژیک

2

شیلی

3

بنگلادش

3

اتیوپی

3

بلغارستان

3

کلمبیا

4

برونئی دارالسلام

4

گامبیا

4

قبرس

4

کاستاریکا

5

فیجی

5

غنا

5

جمهوری چک

5

جمهوری دومینیکن

6

هندوستان

6

ساحل عاج

6

دانمارک

6

مکزیک

7

اندونزی

7

کنیا

7

فنلاند

7

ترینیداد و توباگو

8

عراق

8

لسوتو

8

فرانسه

8

اروگوئه

9

ژاپن

9

لیبریا

9

آلمان

9

 

 

اردن

10

ماداگاسکار

10

یونان

10

 کشورهای آمریکا ی شمالی

کره جنوبی

11

مالی

11

مجارستان

11

کانادا

1

مالزیا

12

موریتانی

12

ایسلند

12

آمریکا

2

نپال

13

مغرب

13

ایرلند

13

 

 

نیوزلند

14

نیجر

14

اسرائیل

14

 

 

عمان

15

نیجریه

15

ایتالیا

15

 

 

پاکستان

16

سنگال

16

مالت

16

 

 

گینه جدید

17

سیرالئون

17

هاند

17

 

 

فیلیپین

18

تانزانیا

18

نروژ

18

 

 

سری لانکا

19

چاد

19

لهستان

19

 

 

تایلند

20

توگو

20

پرتقال

20

 

 

چین

21

تونس

21

اسپانیا

21

 

 

کویت

22

اوگاندا

22

سوئد

22

 

 

لائوس

23

زامبیا

23

سوئیس

23

 

 

 

 

زیمباوه

24

ترکیه

24

 

 

 

 

 

 

انگلیس

25

 

 

 

 

 

 

روسیه

26

 

 

 

 

 

 

یوگوسلاوی

27

 

 

 

 

 

 

چمهوری اسلواکی

28

 

ضمناً از طرف شورا روز دهم ژوئن (بیست خرداد) به عنوان روز جهانی صنایع دستی تعیین شده است.

معروفترین صنایع دستی در هر یک از استانهای ایران

در هر یک از استانهای کشورمان نوع یا انواع خاصی از صنایع دستی مشهور و معروف خاص و عام است . ذیلاً و طی جدول معروفترین صنایع دستی رایج در استانهای کشور ذکر شده است.

معروفترین صنعت یا صنایع دستی

استان

رد

یف

قالی

آذربایجان شرقی

1

ریزه کاری (ظریف کاری) چوب

آذربایجان غربی

2

گلیم- دستبافی

ادربیل

3

در اصفهان به عنوان قطب صنایع دستی ایران ، صنایع دستی در رشته های مختلف از حمله قالی بافی ، قلمکار سازی، قلمزنی ، سفال و سرامیک سازی و... رونق بسیار دارد.

اصفهان

4

قالی و گلیم

ایلام

5

گلیم و گیوه

کرمانشاه

6

گبه - گلیم - حصیر بافی

بوشهر

7

شیشه دست ساز

تهران

8

قالی - گلیم

چهار محال و بختیاری

9

پوستین دوزی - سنگتراشی - دستبافی - فیروزه تراشی

خراسان رضوی

10

قالی

خراسان شمالی

11

قالی

خراسان جنوبی

12

حصیر بافی

خوزستان

13

سفال و سرامیک سازی  - پارچه های دستباف (از جمله جاجیمچه )

سمنان

14

سوزندوزی

سیستان و بلوچستان

15

گلیم بافی

قزوین

16

خاتم کاری - گلیم بافی

فارس

17

قالی بافی - سفال  و سرامیک سازی

قم

18

تازک کاری چوب - گلیم بافی

کردستان

19

پته دوزی - قالیبافی - گلیم بافی ( گلیم معروف به سوزنی یا شیرکی پیچ)

کرمانشاه

20

قالی - زینت آلات محلی

گلستان

21

گلیم بافی

کهگیلویه و بویر احمد

22

خراطی و نازک کاری چو ب- حصیر بافی

گیلان

23

ورشوکاری - گلیم بافی

لرستان

24

دستبافی - حصیر بافی - خراطی و کنده کاری چوب

مازندران

25

قالیبافی ( به ویژه اراک)

مرکزی

26

گلابتون دوزی

هرمزگان

27

سفال و سرامیک سازی  - پارچه های دستباف (از جمله جاجیمچه )

همدان

28

پارچه های دستباف

یزد

29

چاقو سازی

زنجان

30

مهمترین مراکز تولید فرآورده های گوناگون صنایع دستی ایران

نام استان

صنایع دستی

دریف

کاشان - کرمان - کردستان - گلستان - اصفهان - آذربایجان شرقی - قم- قارس

قالی بافی

1

فارس - کرمانشاه - کرمان - اردبیل - کردستان

گلیم بافی

2

اصفهان

فیروزه کوبی

3

خراسان

فیروزه تراشی

4

خراسان

پوستین دوزی

5

گیلان

بامبو بافی و مروار بافی

6

همدان - اصفهان - یزد

سفال و سرامیک سازی

7

اصفهان

ساخت و قلم زنی محصولات مس و برنج و آلیاژ

8

مازندران - گیلان - خوزستان - بوشهر - هرمزگان

حصیر بافی

9

فارس- اصفهان - تهران

خاتم کاری

10

فارس - اصفهان - مرکزی - تهران

منبت کاری چو ب

11

فارس - اصفهان - تهران - آذر بایجان شرقی

نقره کاری

12

لرستان

ورشو کاری

13

کردستان -آذربایجان غربی - گیلان

نازک کاری چو ب

14

اصفهان

قلمکار سازی

15

آذربایجان شرقی - تهران

چاپ کلاقه ای (باتیک)

16

فارس - مازندران - سمنان

نمد مالی

17

کرمانشاه - فارس

گسه دوزی

18

تهران

شیشه گری دستی

19

یزد

پارچه های دستباف

20

اصفهان

کاشیگری

21

اصفهان

مینا کاری

22

ا صفهان - ترهان

نگارگری

23

اصفهان - تهران

لاکی روغنی

24

اصفهان 

نقاشی روی صدف

25

اصفهان - بوشهر

عبا بافی

26

تهران

نقاشی روی چرم

27

سیستان و بلوچستان - اصفهان - آذربایجا ن شرقی

سوزندوزی

28

هرمزگان

گلابتون دوزی

29

گیلان

قلاب دوزی

30

اصفهان

ملیله دوزی

31

کرمان

پته دوزی

32

سیستان و بلوچستان - اصفهان - آذربایجا ن شرقی

سکه دوزی

33

هرمزگان

خوس دوزی

34

گلستان

زینت آلات محلی

35

آشنایی با برخی از انواع مهم صنایع دستی ایران

قالی بافی:

نخستین قالی جهان در ایران بافته شده است  و صحت این ادعا همان فرش معرف به «پازیرک» است که در سال ١٩٤٩میلادی به وسیله « رودنکو» باستان شناس روسی کشف شد. این قالی که در ابعاد ٢٠٠×١٨٣ سانتیمتر است. در واقع یک «رواسبی » است که از مقبره فرمانروای پازیرک در نواحی جنوبی «سیبریه» به دست امده و هم اکنون در موزه «آرمیتاژ » سن پطرزبورگ نگهداری میشود. آزمایشهای به عمل امده با رادیو کربن ثابت کرد که فرش پازیریک که از دل یخ در منطقه آلتایی در سیبری کشف شده مربوط به ٣٥٠ تا ٥٠٠ سال قبل از میلاد مسیح است. رودنکو در کتابش، قالی پازیریک را از نظر سبک طراحی و تشابه آن با نقوش تخت جمشید به دوره هخامنشی نسبت داده و معتقد است این رواسبی به شاهزادگان سکائی هدیه شده است

 درحال حاضر قالیبافی در٢٨ هزار روستا، تمامی مناطق عشایری و در بسیاری از شهرهای کشورمان رواج دارد و میلیونها نفر به صورت مستقیم و غیر مستقیم به طور دائم و فصلی و به صورت کار تمام وقت یا کارجنبی به ان می پردازند.

 قالیبافی بر روی دارهای عمودی یا افقی صورت می گیرد که البته تقریتاً تمامی زنان عشایر و بسیاری از زنان روستایی قالی را بر روی دار افقی تولید می کنند و از دارهای عمودی در شهرها وروستاها استفاده می شود.

مواد اولیه قالی  دستباف شامل تار ، پود و پرز است ، تار عبارت است از نخهایی که موازی یکدیگر در طول قالی قرار میگیرد وممکن است از ابریشم و پشم و یا پنبه انتخاب شود. پود قالی عبارت است از رشته نخهایی که به صورت موازی یکدیگر از بین نخهای تار گذشته به طور افقی در دارقالی عبور داده می شود ، جنس این نخها در قالی های ممتاز ابریشم و در قالی های خوب و متوسط پشم و در فرشهای متوسط تا معمولی نخ پنبه ای است. پرز سطح خارجی فرش را تشکیل می دهد که به وسیله گره هایی که در تارها می خورد به وجود می آید و در واقع به وجود آمدن طرح ورنگهای مختلف در قالی به واسطه وجود آنهاست. جنس پرز قالی را در قالی های ممتاز وعالی ابریشم و در سایر قالی های پشم تشکیل می دهد.

ابزار کار قالی بافی شامل : دار ، شانه (یا دفتین ) کارد ،قیچی ، وقلاب است . ضمن آن که به طور معمول برای بافت قالی از نقشه استفاده می شود .

قالی در واقع مجموعه ی هزاران گره است که در رج های موازی بر چله ها زده می شود گره بر دو تار یا چله می خورد و آن هم به دو صورت است فارسی باف و ترکی باف.

گره فارسی باف که به گره نامتقارن معروف است در میان مردم فارسی زبان و چادر نشینان بلوچ و همجنین در شهرهای اراک ، مشهد ،قم  ، اصفهان ، کرمان ، نائین ، بیرجند و... رواج دارد. در گره فارسی ، نخ از کناره یک چله به عقب برده شده از فاصله دو چله بیرون می آید و چله دوم را دور زده و دوباره ازمیان دو چله سر بیرون می آورد.

گره ترکی باف که ظاهرا ً به وسیله ترکان سلجوقی به ایران آمده است و به قفقاز و آناتولی نیز رسیده است، به طور کلی در مناطق ترک زبان مورد استفاده قرار می گیرد ولی امروزه در بسسیاری نقاط غیر ترک زبان نیز از این نوع گره قالی استفاده می شود.

درگره ترکی باف که ضمناً به «گره متقارن » نیز معروف است نخ پشم از روی دو چله از کنار آن به عقب برده می شود و سپس از داخل چله ها به جلو برمی گردد و با کشیدن سفت میشود.

بر اساس نظر « سیسیل ادواردز» که در رابطه با فرش ایران تحقیقات مفصل و جامعی را به عمل آورده است طرح قالی ایران به طور طبیعی به دو نوع  یا دو سبک کاملاً متفاوت که به آسانی قابل تمیز و تشخیص است تقیسم می شود که عبارت است از : ١-طرحهایی که از خطوط مستقیم تشکیل شده است 2-طرحهایی که از خطوط منحنی تشکیل یافته است (طرح گردان )

طبق نظر این محقق ، قالی ایران دارای ٢  طرح است که به طرحهای ٩ گانه معروف بوده و عبارتند از:

١-  طرح هراتی                        ٢- طرح بوته ای                   ٤- طرح خرچنگی                    

٥-طرح لچک ترنجی                  ٦- طرح میناخانی                   ٧- طرح شاه عباسی

٨طرح گل حنائی                         ٩- طرح بیدمجنون                    ١٠- طرح جوشقانی

البته باید گفت که امروزه انواع و اقسام طرحها از جمله طرحهای تلفیقی و ترکیبی به قالی ایران راه یافته است ، افزون بر آن اگر تا گذشته ای نه چندان دور مثلاً  طرح لچک ترنجی بیشتر اختصاص به قالی کاشان داشت یا اگر مثلاً طرح بوته ای بیشتر در قالی کرمان دیده می شد امروزه چنین نبوده و نیست و در مناطق مختلف کشور انواع و اقسام طرح ها بافته میشود.

 قالی ایران از گذشته دارای سه ویژگی اصلی و عمده بوده است که عبارت است      از:١- مرغوبیت پشم مصرفی ٢ثبات زنگ ٣- طرحها و نقش های اصیل و سنتی .

در خصوص مرغوبیت پشم نژادهایی از گوسفندان ایرانی به خاطر جعد وترکیب طول و ضخامت الیاف مناسبترین پشم برای تولید قالی ، تشخیص داده شده است.

ثبات زنگ قالی های کشودمان نیز به خاطر استفاده از رنگهای طبیعی در رنگرزی خامه بوده و افزون برآن طرح ها ونقشهای اصیل و سنتی که توسط طراحان هنرمند ایران و با الهام از آداب ، رسوم ، عادات و ... و در مجموع فرهنگ جامعه ای ایرانی ترسیم می شود در دنیا منحصر به فرد بوده است. متأسفانه به دلیل مصرف پشم های وارداتی در قالی و استفاده از ریگ های شیمیایی در رنگرزی خامه که امروزه به میزان زیادی متداول و مرسوم شده است، فرش ایران بخشی از خصوصیات و ویژگیهای ارزنده خود را از دست داده که باید به این مسأله مهم یعنی استفاده از رنگهای طبیعی در رنگرزی خامه و استفاده از پشم ایرانی در قالی بافی توجه کافی مبذول شود.

به هر حال علیرغم این مسائل هنوز هم در عرصه ی رقابت بین المللی ، قالی ایران دارای جایگاه رفیعی است و به عنوان یکی از منابع مهم درآمد ارزی مطرح است. ضمن آن که اگر چه می توان از کاشان ، کرمان ، نائین ، مشهد ، اراک ، تبریز ، اصفهان و قم به عنوان مهم ترین مراکز قابی بافی ایران نام برد، ولی باید توجه داشت که قالی بافی با حدود حداقل ٢ میلیون نفر دست اندر کار ، هنری  است که از ابعاد فرهنگی و اقتصادی باید مورد توجه قرار گیرد.

گلیم بافی :

گلیم بیش از قالی در کشورمان سابقه و قدمت دارد و در واقع قالی در اثر تکامل گلیم بافی طی قرون و اعصار متمادی پدید آمده است و برای بافت گلیم نیز از دارهای عمودی و افقی استفاده می کنند. گلیم های هر منطقه دارای خصوصیات ویژه ای از نظر طرح ورنگ است وبه طور کلی باید گفت که گلیم هر منطقه را می توان باتوجه به طرحها و رنگبندی آن از مناطق دیگر باز شناخت.

اگر چه به طور معمول از نخ پنبه برای تار گلیم استفاده می شود ولی در برخی از مناطق گلیم بافی کشورمان مانند فیرزآبارد و روستاهای آن (محل استقرار ایل قشقایی ) و نیز در روستاهای بوشهر و کهگیلویه و بویر احمد از نخ پشمی به عنوان تار استفاده می شود. ضمن آن که در مناطق مذدکور خامه مصرفی با رنگهای گیاهی رنگرزی  مورد استفاده قرار می گیرد. همان طور هم که گفته شد ، استفاده از نقشه در بافت گلیم ، محدود است و بافت این نوع زیر انداز ، به طور عمدهم به صورت ذهنی و نقشهایش نیز حالت شکسته و هندسی دارد گلیم های ایرانی به طور کلی به دو دسته قابل تقسیم است :

١-گلیم هایی که با شیوه ی ( پود گذاری ) بافته می شود ، یعنی تنها از نخ تارو پود برای بافت آنها استفاده می شود ونخ پود باعبور از لا به لای نخ های تار طرح مورد نظر را به تدریج بر روی گلیم به وجود می آورد که این شیوه ی بافت تقریتاً در مناطق کشورما رایج است ولی از مهمترین مناطق می توان به سنندج و بیجار در استان کردستان ، هرسین ( در استان کرمانشاه ) ، فیروز آباد ( در استان فارس) ، نمین و روستاهای اطراف (در استان اردبیل) ، استان بوشهر ، استان کهکیلویه و بویر احمد، استان سمنان ، و استان قزوین اشا ره داشت.

٢-گلیم هایی که به شیوه « پود پیچی » بافته می شود یعنی علاوه بر نخ تارو نخ پود ، از نخ پود نازک نیز در بافت گلیم استفاده می شود و در واقع پود به حالت پیچش از میان نخهای تار عبور کرده و سپس باعبور پود نازک و بعد کوبیدن آن با شانه بافندگی عمل درگیری نخهای تارو پود قطعی می شود. این شیوه ی بافت که بسیاری صاحبنظران آن را حد واسطی میان گلیم بافی و قالی بافی ( در واقع آخرین منزلگاه تکامل گلیم بافی به قالیبافی ) دانسته اند ، در بافت گلیم معروف به ( ورنی ) در استان ها ی آذربایجان شرقی و اردبیل ( توسط عشایر ال سون ) و نیز دربافت گلیم معروف به شیرکی پیچ ( سوزنی ) در استان کرمان ( در مناطق سیرجان و بافت ) مرسوم و متداول است و چنین بافته هایی را «سوماک » (Sumak) نام نهاده اند.

 دستبافی (نساجی سنتی):

سابقه ی دستبافی در ایران به هزاره های قبل از میلاد میرسد و نخستین نشانه ای که از وجود پارچه منسوج در ایران موجود است متعلق به ٤٠٠٠ سال قبل از میلاد است ک طی حفریات انجام شده شوش به دست آمده است.

امروزه دستبافی به صورت تهیه و تولید انواع پارچه ها  و برخی زیراندازها نظیر: جاجیم ، جاجیمچه ، روتختی ، رومیزی ، روسری ، لباسهای محلی ، ملحفه ، شمد و... در بسیاری از مناطق روستایی و برخی نقاط شهری کشورمان مرسوم است . دستبافان برای تولید پارچه از دستگاههای ساده بافندگی نظیر دستگاههای « دووردی » و « چهاروردی » استفاده می کنند و برخی از آنان دستگاههای ژاکارد دستی ، تک فاز و سه فاز را نیز به تدریج جایگزین دستگاههای قدیمی کرده اند. بدون تردید مهمترین مرکز نساجی سنتی و پارچه بافی کشورمان شهر یزد است و از مشهد نیز می توان به عنوان یکی از مراکز مهم نام برد. دستبافان به طور معمول از نخ پشمی برای پود و از نخ پنبه ای به عنوان تار و پود استفاده می کنند. تولید پارچه های ابریشمی نیز در مناطقی از کشورمان همچون اسکو ، تبریز و  کلات ( در استا خراسان ) و رامیان ( در استا مازندران ) و قسمتهایی از گیلان و...مرسوم است اما امروزه بافت پارچه های نفیسی چون ترمه ، زری و مخمل و مخمل برجسته و دارایی از رونق افتاده و تنها در کارگاههای محدودی در شهرهای یزد و کرما ن(برای بافت ترمه ) و نیز زری و مخمل به طور عمده در کارگاههای وابسته به سازمان میراث فرهنگی کشور صورت میگیرد.

روکاری (رودوزی ):

اصطلاح روکاری یا رودوزی (Embroidery) معمولاً به آن گروه از تولیدات دست ساز اطلاق می شود که طی آن دختران و زنان شهری و روستایی کشورمان با استفاده از سوزن یا قلاب و به کمک نخهای رنگین یا با روکش فلزی بر روی پارچه نقشها و طرحهای اصیل و سنتی را پدید می آورند.

رودوزی های ایرانی کلاً به سه دسته قابل تقسیم است :

١-گونه ای که زمینه ی اساسی پارچه را سراسر بخیه می پوشاند تا زمینه ی تازه ای از رنگ و نقش پدید آید مانند سوزن دوزی بلوچ  ، قلابدوزی رشت ، پته دوزی کرمان و سوزن دوزی ممقان .

٢-گونه ای که برروی پارچه نقش چندانی دوخته نمیشود بلکه با عبور نخها ی رنگین از لابه لای تار و پودهای پارچه و دوختن این الیاف به یکدیگر پارچه ساده حالتی مشبک و رنگین به خود می گیردمانند سوزندوزی و قلابدوزی اصفهان .

٣-گونه ای که در آن زمینه ی پارچه به رنگ اصلی باقی مانده و به کمک الیاف دارای روکشهای فلزی نقش بر روی پارچه دوخته می شود مانند: ده یک دوزی ، نقده دوزی ، خوس دوزی و گلابتون دوزی.

 در حال حاضر در برخی از منطق ، رودوزی خاصی رواج دارد مثلاً در کرمان ، پته دوزی به عنوان هنر رودوزی خاص زنان مطرح است و در بسیاری از مناطق روستایی بلوچستان، سوزندوزی رواج کامل دارد همان طور که در اصفهان ،سوزندوزی و ملیله دوزی مورد توجه زنان اصفهانی است. رودوزی های ایرانی بسیار متنوع است به صورتی که شمار آن را می توان بیش از   ١١٠  نوع دانست .

نمد مالی :

تولید نمد به عنوان یکی از زیراندازها و تن پوشهای سنتی ایران سابقه ای بسیار طولانی دارد. ماه ی اولیه مورد نیاز برای تهیه ی نمد به طور معمول ضایعات پشم و نیزی کرک قالی است ولی از آن جا که مراحل تولید نمد به طور عمده شامل:

الف : جورکردن پشم ( از لحاظ رنگ و نوع )

ب: تهیه قالب ( معمولاً قالبهای حصیری یا کرباسی استفاده می شود  پشم بر روی آن پهن می شود. )

ج: حلاجی پشم

د: رنگرزی ( که این عمل در مورد نمدهای نقش دار صورت می کیرد و بر اساس طرح ونقشه ذمورد نظر نمد مال ، قسمتی از پشم ها رنگ می شود )

ه : نقش زنی

و : نهیه نمد

ز: مالیدن با دست

است. صرفنظر از پشم و کرک که شرح آن داده شد از آب یا صابون و آب ( یا در مواردی پودر رختشویی) برای آن که عمل تبدیل پشم به نمد بهتر و سریعتر صورت گیرد، استفاده می شود. قابل ذکر است که یکی از خواص پشم خاصیت نمدی شدن آن در اثر رطوبت و جذب آب است که این خاصیت با استفاده از صابون به عنوان یکی ازمواد قلیایی شدت می یابد ودر واقع تهیه نمد با آگاهی از این خاصیت هم بوده که از روزگاران گذشته تا به امروز مرسوم و متداول شده است. انواع محصولات نمدی شامل نمد زیر انداز ، کلاه نمدی ، پالتو نمدی (کپنک ) است و از مراکز مهم تهیه نمد می توان به استان های مازندران ، فارس ، گیلان ، گلستان و خراسان اشاره کرد.

سفالگری و سرامیک سازی :

سفالگری قدیمی ترین صنعتی است که به دست بشر به وجود آمده و زادگاه آن ایران است. اولین نمونه های سفال متعلق به ده هزار سال قبل است و به دست مردمان ساکن درکوهستانها ی بختیاری ساخته شده و تقلیدی است از سبدهایی که با ترکه های درختان می بافتند و در بسیاری موارد سبد به صورت قالبی برای ساختن ظروف سفالین به کار رفته است. از روی نمونه های به دست امده می توان فهمید که در آن زمان از کوره ی پخت سفال و چرخ سفال گری بی اطلاع بوده اند و احتمالاً ظروف گلین تولیدی خود را در کنارهمان آتشی که برای پختن گوشت شکارمهیا می کردند، می پختند ولی با این وجود ظروف آنان به قدر کافی محکم بوده است. در شش هزار سال ق . م اولین نشانه های پیرایش کوره پخت ، در صنعت سفال دیده می شود و در سه هزار و پانصد سال ق . م چرخ سفال گری ساده یی که با دست حرکت می کرد ساخته شد. پیدایش چرخ سفال گری تحول بزرگی را در این صنعت به وجود آورد و امکان تولید محصولات بیشتر را فراهم کرد.

طرز کار سفال گران نقاط مختلف ایران و همچنین ابزار کار آنان کم و بیش همانند است در روستاها  و بخشها صنعتگران محلی که غالباً کار اصلی شان کشاورزی است، در اوقات فراغت به تولید سفال می پردازند . البته در بسیاری از شهرها ، سفالگران و سرامیک سازان با استفاده از روشهای جدید تولیدی وحتی استفاده از قالب و با بهره گیری از دانش و اطلاعات نظری در کار تولید محصولات هستند.

کارگاههای سفالگری همیشه در نزدیکی معادن خاک رس ایجاد میشود زیرا مقرون به صرفه نخواهد بود که خاک را از محل دور دستی به کارگاه بیاورند. ترکیبات خاک هر ناحیه بی کم و بیش با نواحی دیگر فرق دارد . مثلا خاک لالجین همدان کمی شبیه به خاک علی آباد تهران بوده ولی با خاک شهرضا و با خاک مشهد تفاوت زیادی دارد.

خاک لواسان که دارای چسبندگی زیاد است به تنهائی نمی تواند مصرف شود و آنرا برای اصلاح خاکهایی که چسبندگی کافی ندارند به کار می برند و خاک مناطق شمال به علت وجود ترکیبات آهن قرمز رنگ است.

در ایران به طور کلی دو نوع خاک مورد استفاده ی سفال و سرامیک سازان قرار می گیرد: خاک رس، که در همدان ، تهران ، گیلان ، مازندران ، اصفهان و به طور کلی در بیششتر نقاط ایران وجود دارد و دیگر خاک سفید که ترکیبی از کوارتز ، سلیس و کائولین است و در بعضی نقاط ایران مانند زنوز آذربایجان، مند گناباد، میبد یزد، استهبان فارس و شهرضا یافت می شود.

برای تهیه گل سفالگری ، سفال سازان ابتدا خاک را می کوبند تا کلوخه هایش خرد ونرم شود. سپس آن را الک کرده و در حوضچه یی که در جوار کارگاه ساخته شده ، خیس می کنند و آن را به صورت دوغاب در می آورند. دانه های شن و ماسه یی که ممکن است داخل خاک باشد به علت سنگینی ته نشین می شود. سپس دوغاب را از سوراخی که مقداری از کف حوضچه بالاتر است به داخل حوضچه ی دیگری که در مجاورت حوضچه ی اول قرار دارد منتقل می کنند ابعاد این حوضچه ها به اندازه ی  تقریبی دو متر در دو متر و عمق چهل سانتیمتر است. پس از گذشت مدتی حدود ده ساعت، گل ته نشین می شود و آب اضافه ی آنر ا از سوراخی که در بدنه حوضچه ایجاد شده خارج می کنند. بقیه ی آب گل در اثر تابش آفتاب تبخیر شده و وقتی سفتی آن به حد لازم رسید آن را به داخل کارگاه منتقل کرده و به وسیله ی پا ورز می دهند تا چسبندگی لازم را به دست آورده وآماده ی چرخ کاری شود ، سپس آنرا به اندازه ی دلخواه چانه می کنند.

اندازه هر چانه به قدری است که با یک چانه ی معمولی می توان چند شیء کوچک ساخت و برای ظرف های بزرگتر یک چانه ی کامل لازم است. معمولاً برای اشیاء بزرگتر ، از گل سفت تر و برای اشیاء کوچک از گل نرم تر استفاده می شوود. 

چرخ سفالگری که عمده ترین وسیله ی سفالگری است ساختمان ساده ی دارد و از یک میز و نیمکت متصل به هم تشکیل شده است ،روی میز صفحه ی گردی قرار دارد و این صفحه ، به وسیله محوری عمودی به صفحه ی گرد بزرگتری در زیر میز متصل شده است. این دو صفحه هر دو به حالت افقی و به موازات هم قرار دارد ، عمل صفحه ی زیرین طوری است که وقتی سفالگر پشت میز می نشیند پایش روی صفحه زیرین قرار گرفته و با حرکت پا ، آنرا به حرکت  در می آورد . با این کار از طریق محور عمودی ، صفحه روی میز هم که چانه روی آن قرار دارد به چرخش در می آید.

برای ساختن یک ظرف سفالی ، ابتدا چانه ی گل را روی صفحه ی گردان چرخ سفال گری قرار داه و با حرکت پا یا الکتروموتور صفحه ی زیرین را به گردش می آورند و با دست به گل شکل می دهند. چرخیندن صفحه با حرکت پا یا الکتروموتور کنترل می شود و بنا به مقتضای فرم ، حرکت را تندتر و یا کندتر می کنند. برای این که گل به دست نچسبد سفالگر ، دستها را با آب ظرفی که روی میز قرار دارد خیس می کند. چرخ کاری که در کار سفالگری یکی از مهمترین مراحل است و مهارت صنعتگر نقش مهمی درآن ایفا می کند که تنواند شیئی را همانند طرح دلخواه در آورد و در عین حال ، قطرگل درتمام نقاط ظرف یکسان و حتی المقدور نازک و ظریف باشد. پس از این که گل شکل شی ء مورد نظری را پیدا کرد به وسیله ی نخی از بقیه گل چانه جدا می شود  و سفالگر به ساختن شی ء دیگری بسته به بزرگی و کوچکی یا نازکی و ضخامت شیء ساخته شده از دوازده تا بیست وچهار ساعت طول می کشد. پس از طی این مدت اشیاء ساخته شده مجدداً روی چرخ قرار داده  میشود و به وسیله ی یک تیغه ی ساده ، قسمتهای زائد را می تراشند. پس از تراش ، شکل محصول کامل میشود و مجدداً برای 24 ساعت در سایه قرار داده می شود و پس از ظی این مدت شی ء را مقابل آفتاب ، یا در گرمخانه  می گذارند تا کاملاً خشک شود.

سفالگران ایرانی معمولاً از کوره هائی استفاد ه می کنند که پلان آن دایره شکل و سقفش گنبدی است که در وسط آن سوراخی ایجاد شده و در موقعی که کوره می سوزد سوراخ را می بندند و پس از خاموش کردن کوره برای خروج حرارت از کوره ، آن سوراخ را باز می کنند. دیوارهای کوره را طبقه بندی کرده و اشیاء روی طبقات چیده می شود. در دیوارها سوراخ هایی ایجاد شده که فاصله ی طبقات را در صورت لزوم با توجه به ارتفاع اشیاء بتوان کوتاه تر یا بلندتر کرد. در وسط کف کوره حفره یی وجود دارد که به طبقه ی زیرین کوره که برای نصب مشعل تعبیه شده و به ارتفاع تقریتاً هفتاد سانتیمتر است ،متصل است  مشعل در زیر حفره قرار می گیرد  حرارت از آن طریق به کوره وارد می شود منبع سوخت که نفت سید و یا نفت مشعل است به خاطر ایجاد فشار بر روی ارتفاع قرار گرفته و در سر راه منبع و مشعل نیز شیری وجود دارد که با آن شعله کم یا زیاد می شود. در چهار طرف دیواره های کوره سوراخهایی به اسم دودکش نصب شده که از پائین به کف کوره و از بالا به سقف کوره راه دارد این دودکش ها برای تنفس کوره تعبیه شده است. کف بعضی از کوره ها پله پله است و روی این پله ها ظرفها را می چینند. در دیواره ی جلوی کوره دری برای وارد یا خارج کردن ظرف پیش بینی شده است که هنگام روشن بودن کوره آن را با گل می بندند.  

اشیاء سفالین در پاره یی موارد با پوششی از لعاب به دست مصرف کننده می رسد. برای لعاب دادن معمولاً از 3 نوع لعاب : لعاب قلیایی که ترکیب شیشه ی قلیایی ِ،سلیس خام و بلور است یا لعاب سربی که حاصل ترکیب اکسید سرب، بلور و سیلیس خام است و یا لعاب فریت که ترکیبی از مواد مختلف ولی بدون سرب است استفاده می شود و برای این کار لعاب سائیده شده و آماده که رنگ به آن اضافه شده و به حالت محلول درآمده را در ظرف بزرگی ریخته ، اشیاء کوچک را در داخل لعاب فرو می برند و برای لعاب دادن ظروف بزرگی شیء را روی ظرف حاوی لعاب نگاه داشته و با ظرف دیگری لعاب را روی شیء می ریزند. قشر لعاب باید در کلیه ی نقاط ظرف  به یک اندازه باشد. همچنین کلیه ی اشیائی که باهم در کوره قرار می گیرد ،بایستی حتی المقدور دارای قشر لعاب یم اندازه باشد در غیر این صورت اشیایی که کمتر لعاب خورده زودتر و ظرفی که لعاب بیشتری خورده دیرتر پخته می شود. البته چون در کار لعاب دادن نمی توان صد در صد قشر لعاب را در کلیه ی اشیاء به یک اندازه در آورد، اشیائی را که لعاب بیشتری به خو د گرفته هنگم پخت د رمحلی نزدیکتر به آتشدان کوره قرار می دند. همچنینن در بسیاری از نقاط ایران که کار سفالگری درآنها رواج دارد صنعتگران دست ساخته های خود را به صورت منقوش عرضه می کنند. برای نقاش ی روی سفال دو روش وجود دارد : نخست نقاشی روی لعاب که « رورنگی » نامیده می شود و دیگر نقاشی زیر لعاب که « زیر رنگی » نام دارد.

درنقاشی به طریقه زیر رنگی پس از پخت اول سفال، نقوش دلخوه را با رنگهای مورد نظر که همانند لعابهای رنگی با اکسیدهای فلزات مختلف ساخته می شود بر روی آن به وجود آورده ، سپس روی تمام سطوح داخلی  و خارجی ظرف را با یک لعاب بی رنگ میپوشانند و چون نقاشی ها  زیر لعا ب قرار می گیرد.اصطلاحاً آن را نقاشی زیر رنگی می نامند.درجه ی حرارت لازم برای پختن سفال در این مرحله هزار درجه ی سانتیگراد به مدت هشت تا ده ساعت است . در نقاشی به طریقه ی رورنگی ، نقاشی روی لعاب قرار می گیرد و پس از لعاب کاری و پختن لعاب ، روی آن را نقاشی می کنند این نوع نقاشی ساده تر از نقاشی زیررنگی است، زیرا اگر نقشی به اشتباه زده شود به راحتی قابل پاک کردن است ولی بدیهی است که دوام نقاشی زیر رنگی را ندارد. درجه ی حرارتی که برای پختن نقوش ترسیم شده در  این شیوه مورد نیاز است به نسبت نوع رنگ از 400 درجه تا 800 درجه ی سانتیگراد و به مدت چهار تاهشت ساعت در تغییر است.

شیشه گری دستی :

شیشه جسمی است شفاف و حاکی ماوراء و شکننده و مخلوطی است از «سیلیکات های قلیایی » این اجسام را در کوره ذوب می کنند و در قالب ریزند. شیشه دارای شکل هندسی نیست و در نتیجه  می توان انرا به شکل دلخواه در آورد. شیشه دست ساز از جمله ی اصیل ترین و ارزنده ترین محصولات دستی است که در ایران دارای سابقه یی طولانی  بوده و ظرف و اشیاء شیشه یی به دست آمده از روزگاران پیش دلالت بر وجود این صنعت در ادوار بسیار دور و حتی پیش از میلاد دارد و یک گردن بند شیشه یی متعلق به 2250 سال قبل از میلاد که دارای دانه های آبی رنگ است در ناحیه ی شمال غربی ایران کشف شده ونیز قطعات شیشه یی مایل  سبز که طی کاوش های باستان شناسی در لرستان ، شوش و حسنلو به دست آمده ، موید سابقه ی این صنعت در کشورمان است. 

در سالهای اخیر شیشه گران بیشتر از خرده شیشه به عنوان مواد اولیه ی مورد مصرفشان بهره می گیرند ونحوه ی کار به این صورت است که ابتدا کوره را به مدت سه یاچهار شبانه روز روشن نگاه می دارند و هنگامی که حرارت آ ن به حدمطلوب رسید از یک سو شیشه ی خرد شده را در داخل آن ریخته و از سوی دیگر شیشه ی مذاب را برداشته و به مصرف می رسانند. البته گاه از ترکیب شیشه خرده و سیلیس به عنوان ماده اولیه اصلی استفاده می شود وبرای رنگین ساختن ماده مذاب از اکسید فلزی مورد نظر استفاده می کنند. ابزار کار شیشه گری دستی بسیار مختصر وساه است. مهمترین وسیله ی این صنعت لوله یی فولادی به طول ١٠٠تا ١٢٠سانتیمتر با آلیاژی مخوص است که اصطلاحاً « دم » نامیده می شود این لوله تو خالی است و برای برداشتن شیشه از داخل کوره مورد استفاده قرار می کپگیرد  شیشه گران با فرو بردن آن به داخل شیشه ی مذاب  چرخاندن آن مقدار کمی از شیشه را که اصطلاحاً  « بار » نام دارد از داخل کوره برداشته سپس در لوله می دمند به این تربیت گوی کوچکی که به  آن « گوی اول » گفته می شود به دست می آید . بعد از سرد و سخت شدن این گوی مجدداً دم را به داخل شیشه ی مذاب فرو برده و مقدار لازم را برای ساخت شیء مورد نظر بر می دارند.  

تهیه گوی اول به صنعتگران امکان می دهد تا مقدار شیشه یی که در مرحله ی دوم بر می دارند در تمام نقاط دارای قطر مساوی بوده و محصولی که تولید می شود دارای قطر یکسان باشد ولی چون در این مرحله غلظت شیشه ی مذاب کم و قابلیت شکل پذیری آن ناچیز است و از سویی می بایست فرم متناسب و قطرمساوی و یکسان داشته باشد صنعتگر لوله ی دم را روی میله یی که دارای سر دو  شاخه است قرار داده و در حالی که دم را به طور مرتب می چرخاند آن را در داخل وسیله ی دیگری که « قاشق » نام ارد و عبارت از چوبی استوانه یی به ارتقاع هفت و قطر 15 سانتیمتر است و در یک سطح دارای فرو رفتگی بوده و به میله یی فلزی متصل است قرار می دهد.صنعتگر ضمن کار و به منظور جلوگیر یاز سوختن قاشق ونیز برای آن که شیشه ی مذاب به قاشق نچسبد، هر چند دقیقه یکبار آن را در داخل آب فرو می برد. پس از انجام این عمل ، استاد کار به اندازه ی دلختواه در لوله ی فولادی دمیده و گوی کره مانندی به وجود می آورد آنگاه پشت دستگاه مخصوصی که عبارت از یک نیمکت و دو میله ی افقی در اطراف است نشسته و دم را روی میله های طرفین نیمکت قرار داده  آن را می غلتاند و برا یرپیش گیری از کج شدن بار به طرف پائین با انبر وتخته به فرم دادن آن می پردازد.

در پاره یی از کارگاهها نیز استفاده از قالب رواج دارد و استاد کار بعد از « قاشقی کردن بار » آن را در داخل قالب قرار داده و عمل دمیدن را انجام می دهد.

 پس از تبدیل شیشه ی مذاب به شیئی که تولیدش مورد نظر استاد کار است ، کارگر وردست با لوله ی دیگری که « واگیره » نام دارد به کمک استاد کار آمده و صنعتگر به آهستگی انتهای وسیله ی ساخته شده را به واگیره که حاوی مقدار کمی شیشه ی مذاب است می چسباند و آنگاه باقیچی خیس روی شیشه را خط می اندازد و با ضربه ی ملایمی آن را از لوله اصلی جدا و محصول را به واگیره منتقل می کند.

اشیاء ساخته شده شیشه یی ، چنانچه درمجاورت هوای عادی نگه داشته شود پس از دقایقی به علت سرد شدن سطح شیشه و گرم ماندن درون آن می شکند و به همین جهت باید اشیاء ساخته شده به تدریج و در مدتی طولانی خنک شود. برای این منظور در هر کارگاه گرمخانه یی با درجه ی حرارت ٤٥٠ تا ٥٥٠ درجه ی ساتنیگراد وجود دارد که اشیاء ساخته شده را درون آن قرار داده و سپس کوره را خاموش می کنند تا اشیاء هم زمان با سرد شدن هوای داخل کوره خنک شود و این کار معمولاً بین ٢٤تا ٤٨ ساعت وتا زمان پائین آمدن تدریجی حرارت داخل گرمخانه و رسیدن آن به درجه ی حرارت هوای معمولی ادامه می یابد. شهر تهران ، مهمترین مرکز تولید ، محصولات شیشه ای دست ساز است. در تهران با انجام عملیات تکمیلی که حالت تزیینی هم دارد انواع محصولات شیشه ای زیبا ومتنوع تولید می شود.

          

نظرات 2 + ارسال نظر
علی دوشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1395 ساعت 09:18 ب.ظ

خیلی الی بود

ایرن جمعه 15 بهمن‌ماه سال 1395 ساعت 12:51 ق.ظ

وقت دانش آموزان گرفته میشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد